کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پوزیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پوزیدن
/puzidan/
معنی
پوزش کردن؛ عذر آوردن؛ معذرت خواستن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
پوزیدن
فرهنگ فارسی معین
(پُ دَ) (مص ل .) 1 - زدودن ، راندن ، برطرف کردن . 2 - معذرت خواستن ، عذر خواستن .
-
پوزیدن
لغتنامه دهخدا
پوزیدن . [ دَ ](مص ) عذر آوردن و معذرت خواستن . (برهان ). || ستردن ؟ بردن ؟ تهی کردن ؟ مطلق راندن : چه باید این خرد کت داد یزدان چو دردت را نخواهد بود درمان نه پوزد جانت را از درد و آزارنه شوید دلت را از داغ و تیمار. فخرالدین اسعد (ویس و رامین ).رجوع...
-
پوزیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) [قدیمی] puzidan پوزش کردن؛ عذر آوردن؛ معذرت خواستن.
-
جستوجو در متن
-
پوزیدان
لغتنامه دهخدا
پوزیدان . (مص ) عذر آوردن و اعتذار. (فرهنگ شعوری ج 1 ص 269). و کلمه ظاهراً مصحّف پوزیدن باشد. رجوع به پوزیدن شود.
-
کامپوز
لغتنامه دهخدا
کامپوز. (نف مرکب ) کامجوی . (یادداشت مؤلف ). رجوع به پوزیدن در لغت نامه و چاه پور در برهان شود.
-
پوزش
لغتنامه دهخدا
پوزش . [ زِ ] (اِمص ) اسم از مصدر فراموش شده ٔ پوزیدن مستعمل در ویس و رامین . عذر. (دهار). معذرت . اعتذار. عذرخواهی . بهانه . عذر خواستن . (اوبهی ). استغفار. طلب عفو. عذر که از قصور یا تقصیری خواهند : پوزش بپذیرد و گناه ببخشدخشم نراند بعفو کوشد و غفر...
-
اسم مصدر
لغتنامه دهخدا
اسم مصدر. [ اِ م ِ م َ دَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اسم مصدر در عربی : ابن مالک در الفیة گوید : بفعله المصدر الحق فی العمل مضافاً او مجرداً او مع اَل ان کان فعل مع اَن او ما یحل محلّه و لاسم مصدر عمل .عبدالرحمن سیوطی در شرح بیت اخیر در «بهجةالمرضیة»...