کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پوزمالی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پوزمالی
/puzmāli/
معنی
۱. مالش دادن پوز.
۲. [مجاز] تنبیه کردن کسی با دشنام، کتک، یا جریمه.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
پوزمالی
فرهنگ فارسی معین
(حامص .) (عا.) کنایه از: تنبیه کسی با دشنام ، کتک یا جریمه .
-
پوزمالی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) ‹پوزمال› puzmāli ۱. مالش دادن پوز.۲. [مجاز] تنبیه کردن کسی با دشنام، کتک، یا جریمه.
-
واژههای مشابه
-
پوْزماْلیْ
لهجه و گویش گنابادی
pozmali در گویش گنابادی یعنی شکست دادن ، چیره شدن ، موفق شدن ، انتقام ، کینه جویی موفقیت آمیز
-
واژههای همآوا
-
پوْزماْلیْ
لهجه و گویش گنابادی
pozmali در گویش گنابادی یعنی شکست دادن ، چیره شدن ، موفق شدن ، انتقام ، کینه جویی موفقیت آمیز