کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پوزانیاس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پوزانیاس
لغتنامه دهخدا
پوزانیاس . [ پ ُ ] (اِخ ) سیاح و نویسنده ٔ یونانی از قرن دوم میلادی . محل تولد وی درست معلوم نیست ، گمان میرود که در لیدیه ٔ آسیای صغیر بدنیا آمده و دوران جوانی را آنجا بسر برده باشد، کتابهای او توصیف یونان است و ده کتاب دارد که هرکدام راجع به یکی از...
-
پوزانیاس
لغتنامه دهخدا
پوزانیاس . [ پ ُ ] (اِخ ) از خویشان خانواده ٔ سلطنتی مقدونی بعهد فیلیپ دوم پادشاه مقدونیه . وی بهمدستی پادشاه تراکیه میخواست تخت مقدونیه را تصرف کند. (ایران باستان ج 3 ص 1194).
-
پوزانیاس
لغتنامه دهخدا
پوزانیاس . [ پ ُ ] (اِخ ) مردی مقدونی الاصل از محل اُریس تیس از قراولان پادشاهی فیلیپ پادشاه مقدونیه . وی بعلت صباحت منظر مورد توجه پادشاه بود. اما بزودی دریافت که پوزانیاس نام دیگری نیز محبوب شاه است و از این جهت روزی بدو گفت : «ای که مردی و هم زن و...
-
پوزانیاس
لغتنامه دهخدا
پوزانیاس . [ پ ُ ] (اِخ ) پسر کله اُم برست و نوه ٔ آناکساندرید اسپارتی سپهسالار قشون یونان در جنگ پلاته و فاتح آن نبرد (479 ق . م .) و پادشاه اسپارت . وی باتکاء ایرانیان ، جبار و فرمانروای همه ٔ یونان گردید و در حدود سال 474 ق . م . درگذشت . (ایران ب...
-
پوزانیاس
لغتنامه دهخدا
پوزانیاس . [ پ ُ ] (اِخ ) از قراولان فیلیپ دوم و محبوب وی که در جنگ با ایلیریها کشته شد. رجوع به شرح حال پوزانیاس نام مقدونی الاصل که فوقاً گذشت شود. (ایران باستان ج 2 ص 1208).
-
جستوجو در متن
-
اریس تیس
لغتنامه دهخدا
اریس تیس . [ اُ ] (اِخ ) موضعی بمقدونیه ٔ قدیم ، مولد پوزانیاس . (ایران باستان ص 1208).
-
کال سیوک
لغتنامه دهخدا
کال سیوک . (اِخ ) نام جایی است که پوزانیاس پادشاه اسپارت بنابقول دیودور پس از شنیدن خبر توقیف خویش بدانجا رفت . (ایران باستان ج 1 حاشیه ٔ ص 896).
-
پی تانات
لغتنامه دهخدا
پی تانات . (اِخ ) نام دسته ای از سپاهیان یونانی در جنگ با ایران بعهد خشایارشا بسرکردگی آموفارت پسر پولی یاد و سپهسالاری پوزانیاس . (ایران باستان ج 1 ص 852).
-
ارکله
لغتنامه دهخدا
ارکله . [ اِ رِ ل ِ ] (اِخ ) ارکلی . ارگلی . هراکله . واقع در پُنت که مستعمره ٔ یونانیان مِگار و از بنادر ممالک تابعه ٔ ایران هخامنشی بود و بقول سترابون و پوزانیاس شهر مهم و ثروتمندی بود. (ایران باستان ص 1091، 1510، 2109 و 2133 و 2152). این شهر در تر...
-
لام پن
لغتنامه دهخدا
لام پن . [ پ ُ ] (اِخ ) پسر اُلمپ یُدر نام یکی از سران لشکری یونان در جنگ ایران و یونان به عهد خشایارشا. توضیح آنکه وقتی سپاه یونان به اری تر واقع در بئوسی رسید و دید سپاه پارس به طول رود آسپ اردو زده است پس از مشورت در کوهپایه ٔ سی ترون صفوف خود را ...
-
پلاته
لغتنامه دهخدا
پلاته . [ پْلا / پ ِ ت ِ ] (اِخ ) نام یکی از شهرهای بئوسیا بوده است که پزانیاس و اریستیدس در آنجا بر ماردنیوس سردار ایرانی غالب آمدند (479 ق . م .) پلاته در زمان جنگهای پلوپونزوس به آتنیان پیوست و بدین سبب بدست سپاهیان اسپارتا در سال 427 ق . م . ویرا...
-
فیلیپ
لغتنامه دهخدا
فیلیپ . (اِخ ) پدر اسکندر مقدونی است .وی در آغاز قدرت موفق شد دشمنان خود را شکست دهد و به خصوص با شکست دادن ایلیریها بر اهمیت قدرت وی افزوده شد. برای تسلط بر شهرهای مقدونیه مردمان متنفذ رارشوت می داد و با پول میان دشمنان نفاق می افکند. معروف است که ی...
-
نارسیس
لغتنامه دهخدا
نارسیس . (اِخ ) شخصیت افسانه ای است مربوط به میتولوژی یونان که به جهت زیبائی خیره کننده اش شهرت دارد.نام اصلی نارسیس بئوتیون تسپی است و آورده اند که پدرش رودخانه ٔ سفیز و مادرش یک پری به نام لیریوپ بوده است . نارسیس با زیبائی بی نظیر خود دل از همه می...
-
پارمنین
لغتنامه دهخدا
پارمنین . [ م ِ ی ُ ] (اِخ ) از سرداران بزرگ فیلفوس (فیلیپ ) و اسکندر مقدونی در سال 336 ق . م . که فیلفوس تدارکات جنگ را برای حمله ٔ به ایران به اتمام رسانید پارمنین سردار خود را با سرداری دیگر بنام آثّالوس به آسیا گسیل کرد تاشهرهای یونانی آسیای صغیر...