کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پوران تروی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پوران تروی
لغتنامه دهخدا
پوران تروی . [ پ ُرْ رِ] (اِخ ) به آلمانی پرونت - روت . کمونی در سویس (برن )، در ژورا : شهر عمده آژوا، دارای 6953 تن سکنه و صنایع ساعت سازی و کفاشی .
-
واژههای مشابه
-
عرب پوران
لغتنامه دهخدا
عرب پوران . [ ع َ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کوکلان بخش مرکزی شهرستان گنبد قابوس ناحیه ای دشتی است . هوای آن معتدل است . 150 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه ٔ پنج ارخ تأمین میشود.محصولاتش برنج و غلات و حبوبات است . شغل اهالی زراعت و گله داری است ....
-
پوراندخت
فرهنگ نامها
(تلفظ: purān doxt) (پوران + دخت = دختر) ، دختر سرخ و گلگون ؛ (به مجاز) زیبارو ؛ (در اعلام) (= بوران دخت) دختر خسرو پرویز ملکهی ساسانی و بیست و هشتمین فرد از ساسانیان که یک سال و چهار ماه در ایران سلطنت کرد. [دکتر معین در ذیل واژهی پوران دخت اشاره ...
-
پورانرخ
فرهنگ نامها
(تلفظ: purān rox) شبیه به پوران ؛ سرخ و گلگون ؛ (به مجاز) زیبارو .
-
پورانمهر
فرهنگ نامها
(تلفظ: purān mehr) خورشید سرخ گون ؛ (به مجاز) زیبارو .
-
قلعه پوران
لغتنامه دهخدا
قلعه پوران . [ ق َ ع َ ] (اِخ ) در کوههای رامیان قرار دارد. (ترجمه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 172).
-
پوران تروش
لغتنامه دهخدا
پوران تروش . (اِخ ) نام ساحری که در زمان خود مثل و مانند نداشت . (برهان قاطع). صاحب انجمن آرای ناصری گوید نام ساحری بود معاصر زردشت -انتهی . باید دانست که طبق سنت زرتشتیان شهادت زرتشت بدست یکتن تورانی بنام براترک رش ، برات رش ، برات رییش و یا برادرش ...
-
پوران دخت
لغتنامه دهخدا
پوران دخت . [ دُ ](اِخ ) مشهور با باء فارسی و لکن در سکه های پهلوی باباء موحده است (بوران ) بدون کلمه ٔ دخت . رجوع شود به سکه های ساسانی تألیف دمرگان . بروایت شاهنامه وی دختر خسرو پرویزبن هرمزبن انوشیروان و ملکه ٔ ایران پس از قتل شهریار و پیش از آزر...