کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پود گوریتزا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پود گوریتزا
لغتنامه دهخدا
پود گوریتزا. [ پُدْ گ ُ ] (اِخ ) شهری در قره طاغ در 24 هزارگزی شرقی چتینه و 35 هزارگزی شمال غربی اشکودره در ساحل نهر موراچه . در تپه ٔ فوقانی آن قلعه ای هست که به سوری محاط است و روی نهر موراچه پل بسیار متین و زیبائی قرار دارد موسوم به پل وزیر در زما...
-
واژههای مشابه
-
پُودَ
لهجه و گویش گنابادی
poda در گویش گنابادی معنی توخالی ، تهی ، سبک مغز ، نادان و سفیه هم میدهد.
-
تار و پود
فرهنگ فارسی معین
(رُ) (اِمر.) 1 - تارهای طول و عرض پارچه . 2 - اساس و پایة هر چیز.
-
تار و پود
لغتنامه دهخدا
تار و پود. [ رُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) تارهای طول و عرض جامه ، بهندی تانابانا گویند. (غیاث اللغات ). با لفظ رشتن و بستن و کاویدن مستعمل است . (آنندراج ). نخهای درازی و پهنای بافندگی . حامل و نابل : خلعتی کآن ز تار و پود وفاست درزیان ِ قَدَر ندوخته...
-
تار (در مقابل پود)
دیکشنری فارسی به عربی
اعوجاج
-
پود و تار
فرهنگ گنجواژه
نسوج.
-
تار و پود
فرهنگ گنجواژه
بافت.