کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پوده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پوده
/pude/
معنی
۱. کهنه و پوسیده.
۲. چوب پوسیده.
〈 پوده کردن: [قدیمی] تخمه کردن؛ فاسد شدن غذا در معده که سبب سوء هضم میشود.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
peat
پوده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] مجموعهای از مواد گیاهی نیمهتجزیهشده در زیستگاههای آبگرفته
-
پوده
فرهنگ فارسی معین
(پُ) (ص .) کهنه ، پوسیده .
-
پوده
لغتنامه دهخدا
پوده . [ دَ ] (اِخ ) قریه ٔ مرکز بلوک سمیرم سفلی در اصفهان .
-
پوده
لغتنامه دهخدا
پوده . [ دَ / دِ ] (ص ) در لغت نامه ٔ اسدی آمده است :پوده . چون پوسیده گشته باشد و هرچه پوسیده گشته باشد گویند پوده باشد. پوک . پوچ . میان تهی . خالی . پود. پده . سخت سوده و ریخته . (مؤیّد الفضلاء) : آب هرچه بیشتر نیرو کندبند و ورَغ سست و پوده بفکند...
-
پوده
لغتنامه دهخدا
پوده . [ دِ ] (اِخ ) دهی جزءدهستان سیارستاق بخش ییلاقی رودسر شهرستان لاهیجان . 49 هزارگزی جنوب رودسر 13 گزی جنوب خاور سی پل . کوهستانی ، سردسیر، سکنه 180 نفر، زبان گیلکی و فارسی ، آب آن از چشمه . محصولاتش ، غلات ، بنشن ، لبنیات و پشم ، شغل اهالی زراع...
-
پوده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹پود، پده› [قدیمی] pude ۱. کهنه و پوسیده.۲. چوب پوسیده.〈 پوده کردن: [قدیمی] تخمه کردن؛ فاسد شدن غذا در معده که سبب سوء هضم میشود.
-
واژههای مشابه
-
postpipe
پودهچوب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] بقایای پوسیدۀ چوب یا الوار که در تیرچال به رنگی متمایز از خاک اطراف قابل تشخیص است
-
peat bog
پودهخلاش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] خلاشی که لایۀ زیرین آن پوشیده از پوده باشد
-
detritivory
پودهخواری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] تغذیه از بقایای موجودات زنده
-
saprophyte
پودهرُست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] گیاهی که بر بقایای مواد آلی درحالتجزیۀ سایر موجودات رشد میکند
-
saprophytic
پودهرُستی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] مربوط به موجود پودهرُست
-
peatland
پودهزار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] اراضی غنی از پوده
-
peat fire
حریق پوده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] ← حریق زمینی
-
پوده کردن
لغتنامه دهخدا
پوده کردن . [ دَ / دِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ثقل کردن . تخمه کردن . (لغت محلی شوشتر). رودل کردن .