کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پوتین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پوتین
/putin/
معنی
کفش ساقهبلند که ساقۀ آن تا مچ پا میرسد.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
boot, chukka (bo, footwear, shoe
-
جستوجوی دقیق
-
پوتین
فرهنگ فارسی معین
[ فر . ] (اِ.) کفش محکم و ساق بلند.
-
پوتین
لغتنامه دهخدا
پوتین . (از فرانسوی ، اِ) مأخوذ از فرانسوی ِ بتین . کفش با دیواره های بلند که تا بالای غوزک پا را پوشد. موزه . نیم چکمه .
-
پوتین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: bottine] putin کفش ساقهبلند که ساقۀ آن تا مچ پا میرسد.
-
واژههای مشابه
-
پوتین یاچکمه
دیکشنری فارسی به عربی
جزمة
-
جستوجو در متن
-
pukateine
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پوتین
-
piotine
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پوتین
-
footsoreness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پوتین
-
potpie
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پوتین
-
boot
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بوت کردن، پوتین، اخراج، پوتین یاچکمه، چاره یا فایده، موزه، لگد زدن، با سر چکمه و پوتین زدن
-
Atlantic puffin
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پوتین آتلانتیک
-
boots
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چکمه، پوتین
-
بوت
واژگان مترادف و متضاد
پوتین، چکمه، نیمچکمه
-
chukka
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چوکا، پوتین نوک برگشته