کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پهن تن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
پهن سر
لغتنامه دهخدا
پهن سر. [ پ َ س َ ] (ص مرکب ) که سری پهن دارد. افطح . (تاج المصادر بیهقی ).
-
پهن سینه
لغتنامه دهخدا
پهن سینه . [ پ َ ن َ / ن ِ ] (ص مرکب ) دارای سینه ٔ گشاده و فراخ . دارای صدری عریض .
-
پهن شانه
لغتنامه دهخدا
پهن شانه . [ پ َ ن َ / ن ِ ] (ص مرکب ) دارای شانه ٔ پهن . پهن دوش . دارای کتفی عریض : کتف ؛ پهن شانه گردیدن . (منتهی الارب ).
-
پهن کرده
لغتنامه دهخدا
پهن کرده . [ پ َ ک َ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) گسترده (فرش و جز آن ). مفروش ساخته . باز کرده .انداخته . مهد. || فراخ کرده . || پَخت کرده (قطعه فلز و جز آن ). با پهنا ساخته . عریض کرده (جاده یا قطعه زمین و نظایر آن ).
-
چاه پهن
لغتنامه دهخدا
چاه پهن .[ پ َ ] (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: قریه ای است از قرای دشتی فارس . (از مرآت البلدان ج 4 ص 132).
-
خاک پهن
لغتنامه دهخدا
خاک پهن .[ ک ِ پ ِ هَِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) پِهِن اسب یاخر را چون سَرَند کنند و آشغالش را بگیرند آنچه ماند خاک پهن است که برای کود و رشوه ٔ گل بکار می رود.
-
چشمه پهن
لغتنامه دهخدا
چشمه پهن . [ چ َ م َ پ َ ] (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: «مزرعه ٔ طاسبندی است که در سمت شمال ملایر واقع است و ملکی است اربابی که مالکین آن از خوانین چاردولی میباشند. رعایای این مزرعه پانزده خانوارند که از الوار و در دامنه ٔ کوه ساکنند. زراعت این م...
-
چشمه پهن
لغتنامه دهخدا
چشمه پهن . [ چ َ م َ پ َ ] (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: «مزرعه ای است از مزارع ننج و در شمال ملایر واقع است و مسافت آن تا شهر دولت آباد سه فرسنگ میباشد. دهی است اربابی که در دامنه ٔ کوه واقع و زراعتش دیمی است . هوایش ییلاق ، آبش از چشمه و سکنه اش...
-
پهن وکوتاه
دیکشنری فارسی به عربی
رفض
-
ماهی پهن
دیکشنری فارسی به عربی
سمک موسي
-
پهن باند
دیکشنری فارسی به عربی
واسع النطاق
-
چیز پهن
دیکشنری فارسی به عربی
عرض
-
پهن رخسار
دیکشنری فارسی به عربی
ممتلي
-
استخوان پهن
دیکشنری فارسی به عربی
نصل
-
پهن کردن
دیکشنری فارسی به عربی
انتشار , توسع , سطح , وسع