کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پهمزک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پهمزک
/pahmazak/
معنی
= سیخول
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
پهمزک
فرهنگ فارسی معین
(پَ مَ زَ) (اِ.) خارپشت .
-
پهمزک
لغتنامه دهخدا
پهمزک . [ پ َ م َ زَ ] (اِ) خارپشت تیردار را گویند و آن را سیخول نیز گویند که سیخ اندازد. (انجمن آرا). تشی . خارپشت بزرگ تیرانداز. سیخول . (برهان ). اسغر که خارهای ابلق دارد و چون کسی قصد او کند آن خارها چون تیر بسوی اواندازد. (از جهانگیری ).
-
پهمزک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] pahmazak = سیخول
-
جستوجو در متن
-
اسغر
لغتنامه دهخدا
اسغر. [ اُ غ ُ ] (اِ) سیخول را گویند، و آن جانوری است که خارهای ابلق مانند سیخها بر بدن دارد و چون کسی قصد او کند خود را چنان تکانی میدهد که آن سیخها ازبدن او جسته بر آن کس میخورد و در تن او می نشیند، وگویند هرچند او را بزنند فربه تر شود. (از برهان )...