کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پهلوگاه 1 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
bay 2
پهلوگاه 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] محلی تورفته در امتداد سطح سوارهرو برای توقف وسایل نقلیه، سوار و پیاده کردن مسافر یا تخلیه و بارگیری
-
جستوجو در متن
-
لچکی خط انتظار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] ← لچکی پهلوگاه
-
berthing
پهلوگیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] قرار گرفتن یا قرار دادن کشتی در پهلوگاه متـ . پهلودهی
-
پهلوگه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] pahlugah = پهلوگاه: ◻︎ پهلوگه دخمه را گشادند / در پهلوی لیلیاش نهادند (نظامی۳: ۵۲۹).
-
full shadowed lane
دهانۀ قیفی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] دهانهای که در هنگام شروع لچکی پهلوگاه، بعد از تکمیل لچکی ورود پدید آید
-
partial shadowed lane
دهانۀ نیمهقیفی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] دهانهای که در هنگام شروع لچکی پهلوگاه، قبل از تکمیل لچکی ورود پدید آید
-
بغلگاه
لغتنامه دهخدا
بغلگاه . [ ب َ غ َ ] (اِ مرکب ) پهلوگاه : مادرش زره بر وی راست میکرد [ مادر عبداﷲ زبیر ]. بغلگاه میدوخت و میگفت دندان فشار با این فاسقان تا بهشت یابی . گفتی بپالوده خوردن میفرستد. (تاریخ بیهقی ). شاه در او رسید و شمشیر بر بغلگاه زد و او را از زین نگو...