کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پهلوزن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پهلوزن
/pahluzan/
معنی
کسی که با دیگری در قدر و مرتبه لاف برابری و همسری بزند: ◻︎ وگر نیز پهلوزنی را بکشت / از او بهتری را قوی کرد پشت (نظامی۵: ۸۷۵).
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
پهلوزن
لغتنامه دهخدا
پهلوزن . [ پ َ زَ ] (نف مرکب ) که پهلو زند. پهلو سای . مدعی بزرگی و همسری . برتری جو : اگر تیر پهلوزنی را بکشت ازو بهتری را قوی کرد پشت .نظامی .
-
پهلوزن
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [مجاز] pahluzan کسی که با دیگری در قدر و مرتبه لاف برابری و همسری بزند: ◻︎ وگر نیز پهلوزنی را بکشت / از او بهتری را قوی کرد پشت (نظامی۵: ۸۷۵).
-
جستوجو در متن
-
پهلوسای
لغتنامه دهخدا
پهلوسای . [ پ َ ] (نف مرکب ) پهلوزن . برابری کننده در مال و قدر و مرتبه . (برهان ). رجوع به پهلو ساییدن و پهلو سودن شود : مسای با من پهلو بابلهی چندین که نیک ناید با پیل پشه پهلوسای . سوزنی .نی که یک آه مرا هم صد موکل بر سر است ورنه چرخستی مشبک ز آه ...