کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پهلودرد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
pleurodynia
پهلودرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] درد گاهگیر شدید ناشی از تنجۀ ماهیچههای بیندندهای یا ناشی از آماس پردۀ جنب
-
پهلودرد
لغتنامه دهخدا
پهلودرد.[ پ َ دَ ] (اِ مرکب ) دردپهلو. رجوع به درد پهلو و رجوع به ذات الجنب شود.
-
جستوجو در متن
-
بادکش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [قدیمی] bādkeš ۱. بادگیر.۲. تنوره.۳. مجرای باد در دیوار یا سقف خانه.۴. (طب قدیم) شاخ یا آلت میانتهی که حجامتگر محل حجامت را با آن میمکید و بعد تیغ میزد.۵. (پزشکی) = بادشکن〈 بادکش کردن: (مصدر متعدی) (طب قدیم) کوزه انداختن به ب...
-
درد
لغتنامه دهخدا
درد. [ دَ ] (اِ) وجع. الم . تألم . هو ادراک المحسوس المنافی ، من حیث هو مناف . (یادداشت مرحوم دهخدا). درد، خبر یافتن است ازحال ناطبیعی . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). رنج تن و رنج روح و رنج دل و آزار و وجع و الم . (ناظم الاطباء). رنج شدید عضوی یا عمومی که ...