کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پهلوان علیشاه بمی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
پهلوان رئیس
لغتنامه دهخدا
پهلوان رئیس . [ پ َ ل َ رَ ] (اِخ ) نام کشتی گیری کرمانی بعهد شاه شجاع ، آنکه یمش چکجک پهلوان خراسانی را بیفکند. (تاریخ عصر حافظ غنی ج 1 ص 279).
-
پهلوان زنده
لغتنامه دهخدا
پهلوان زنده . [ پ َ ل َ / ل ِ ن ِ زِ دَ /دِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) پهلوان حاضر و موجود.- امثال : پهلوان زنده را عشق است ؛ تعبیری مثلی نظیر سیلی نقد به از حلوای نسیه : پهلوان زنده را عشق است ساقی می بیارچند میگوئی سخن از رستم و اسفندیار.دهقان سام...
-
پهلوان علی
لغتنامه دهخدا
پهلوان علی . [ پ َ ل َ ع َ ] (اِخ ) دارکی . رجوع به علی دارکی ... و حبیب السیر چ خیام (ج 3 ص 282) شود.
-
پهلوان علی
لغتنامه دهخدا
پهلوان علی . [ پ َ ل َ ع َ ] (اِخ ) قورچی . رجوع به علی قورچی ... در حبیب السیر چ خیام (ج 3 ص 318) شود.
-
پهلوان کاتب
لغتنامه دهخدا
پهلوان کاتب . [ پ َ ل َ ت ِ ] (اِخ ) رجوع به کاتب ... در مجالس النفائس (ص 88 و 262) شود.
-
پهلوان کچل
لغتنامه دهخدا
پهلوان کچل . [ پ َ ل َ / ل ِ ک َ چ َ ] (اِ مرکب ) نام یکی از بازیها [ تآترها ] ی ِ متداول ایران است که مقلدین و بازیگرها در مجالس عروسی و غیره آن را می نمودند. فسوسی . رجوع به فسوسی شود. قهرمان خیمه شب بازی . پهلوان کچلک .
-
پهلوان کشی
لغتنامه دهخدا
پهلوان کشی . [ پ َ ل َ ک ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان ساحلی بخش اهرم شهرستان بوشهر، واقع در 24 هزارگزی باختر اهرم و پنجهزارگزی خاور ساحل خلیج فارس . جلگه ، سردسیر، مالاریائی ، دارای 100 تن سکنه . آب آن از چاه . محصول آنجا غلات . شغل اهالی زراعت و راه فرع...
-
پهلوان کل
لغتنامه دهخدا
پهلوان کل . [ پ َ ل َ ک َ ] (اِخ ) دهی از دهستان چالانچولان بخش حومه ٔ شهرستان بروجرد، واقع در 29 هزارگزی جنوب خاوری بروجرد و چهار هزارگزی خاور راه شوسه ٔ بروجرد به دورود. جلگه معتدل . دارای 388 تن سکنه . آب آن از قنات . محصول آنجا غلات و تریاک و لبن...
-
پهلوان محمد
لغتنامه دهخدا
پهلوان محمد. [ پ َ ل َ م ُ ح َم م َ ] (اِخ ) ابوسعید. رجوع به محمد، مکنی به ابوسعید... در مجالس النفائس (ص 46 و 89 تا 91) شود.
-
پهلوان محمد
لغتنامه دهخدا
پهلوان محمد. [ پ َ ل َ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) رجوع به محمد... در حبیب السیر چ خیام (ج 3 ص 307) و مجالس النفائس (ص 264) شود.
-
پهلوان محمود
لغتنامه دهخدا
پهلوان محمود. [ پ َ ل َ م َ ] (اِخ ) فهّاد. رجوع به محمود فهاد در حبیب السیر چ خیام (ج 3 ص 375) شود.
-
پهلوان مهذب
لغتنامه دهخدا
پهلوان مهذب . [ پ َ ل َ م ُ هََذ ذَ ] (اِخ ) رجوع به مهذب ... در حبیب السیر چ خیام (ج 3 ص 316 ،317، 320) شود.
-
پهلوان یزدی
لغتنامه دهخدا
پهلوان یزدی . [ پ َ ل َ ی َ ] (اِخ ) ابوالبشر. دجال . ابوالبشر پهلوان بن شهر مزن بن محمدبن بیوراسف (کمارأیته بخطه هکذا فی آخر شرح المصابیح للبغوی ) الیزدی دجال کذاب ، زعم انه سمع من شخص لایعرف بعد السبعین و خمسمائة صحیح البخاری قال اخبرنا الداودی . ...
-
پهلوان یزدی
لغتنامه دهخدا
پهلوان یزدی . [ پ َ ل َ ی َ ] (اِخ ) پهلوانی در دربار ناصرالدین شاه که بر دیگر پهلوانان غالب آمد.
-
پهلوان یوسف
لغتنامه دهخدا
پهلوان یوسف . [ پ َ ل َ س ُ ] (اِخ ) شیرازی . رجوع به یوسف شیرازی ... در حبیب السیر چ خیام (ج 4 ص 89) شود.