کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پهلوان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
مهدی پهلوان
لغتنامه دهخدا
مهدی پهلوان . [ م َ ی ِ پ َ ل َ] (اِخ ) محمدمهدی . شاعر و پهلوان بود و در قرن نهم می زیست و از برخی دانشها و کمالات بهره داشت و در کشتی گیری و پهلوانی سرآمد اقویاء زمان و در موسیقی مشق نموده بود. امیر علیشیر او را ستوده است . از اوست :نیست ره پیش سگا...
-
اربوقا پهلوان
لغتنامه دهخدا
اربوقا پهلوان . [ ؟ پ َ ل َ ] (اِخ ) یکی از امرای سلطان محمد خوارزمشاه در خوارزم . (جهانگشای جوینی چ لیدن ج 1 ص 97).
-
پهلوان بایزید
لغتنامه دهخدا
پهلوان بایزید. [ پ َ ل َ ی َ ] (اِخ ) رجوع به بایزید و رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 444 شود.
-
پهلوان بچه
لغتنامه دهخدا
پهلوان بچه . [ پ َ ل َ / ل ِ ب َچ ْ چ َ / چ ْ چ ِ ] (اِ مرکب ) پهلوان زاده . بچه ٔ پهلوان . کودک زورمند. پهلوان خردسال . بچه پهلوان (در تداول مردم قزوین ) : یکی پهلوان بچه ٔ شیردل نماید بدین کودکی چیردل . فردوسی .پس از باره رودابه آواز دادکه ای پهلوا...
-
پهلوان جمال
لغتنامه دهخدا
پهلوان جمال . [ پ َ ل َ ج َ ] (اِخ ) رجوع به جمال ... و رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 603 شود.
-
پهلوان جهان
لغتنامه دهخدا
پهلوان جهان . [ پ َ ل َ ن ِ ج َ ] (اِخ ) ضیاء الدین . قاضی تولک . رجوع به قاضی تولک و رجوع به لباب الالباب ج 2 ص 234 و 235 شود.
-
پهلوان حاجی
لغتنامه دهخدا
پهلوان حاجی . [ پ َ ل َ ] (اِخ ) رجوع به حاجی و رجوع به جامعالتواریخ رشیدی ص 87 شود.
-
پهلوان حسین
لغتنامه دهخدا
پهلوان حسین . [ پ َ ل َ ح ُ س َ ] (اِخ )رجوع به حسین ... در حبیب السیر چ خیام (ج 4 ص 53، 56، 64، 65، 75، 92) و مجالس النفائس ص 52 و 225 شود.
-
پهلوان رئیس
لغتنامه دهخدا
پهلوان رئیس . [ پ َ ل َ رَ ] (اِخ ) نام کشتی گیری کرمانی بعهد شاه شجاع ، آنکه یمش چکجک پهلوان خراسانی را بیفکند. (تاریخ عصر حافظ غنی ج 1 ص 279).
-
پهلوان زنده
لغتنامه دهخدا
پهلوان زنده . [ پ َ ل َ / ل ِ ن ِ زِ دَ /دِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) پهلوان حاضر و موجود.- امثال : پهلوان زنده را عشق است ؛ تعبیری مثلی نظیر سیلی نقد به از حلوای نسیه : پهلوان زنده را عشق است ساقی می بیارچند میگوئی سخن از رستم و اسفندیار.دهقان سام...
-
پهلوان علی
لغتنامه دهخدا
پهلوان علی . [ پ َ ل َ ع َ ] (اِخ ) دارکی . رجوع به علی دارکی ... و حبیب السیر چ خیام (ج 3 ص 282) شود.
-
پهلوان علی
لغتنامه دهخدا
پهلوان علی . [ پ َ ل َ ع َ ] (اِخ ) قورچی . رجوع به علی قورچی ... در حبیب السیر چ خیام (ج 3 ص 318) شود.
-
پهلوان کاتب
لغتنامه دهخدا
پهلوان کاتب . [ پ َ ل َ ت ِ ] (اِخ ) رجوع به کاتب ... در مجالس النفائس (ص 88 و 262) شود.
-
پهلوان کچل
لغتنامه دهخدا
پهلوان کچل . [ پ َ ل َ / ل ِ ک َ چ َ ] (اِ مرکب ) نام یکی از بازیها [ تآترها ] ی ِ متداول ایران است که مقلدین و بازیگرها در مجالس عروسی و غیره آن را می نمودند. فسوسی . رجوع به فسوسی شود. قهرمان خیمه شب بازی . پهلوان کچلک .
-
پهلوان کشی
لغتنامه دهخدا
پهلوان کشی . [ پ َ ل َ ک ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان ساحلی بخش اهرم شهرستان بوشهر، واقع در 24 هزارگزی باختر اهرم و پنجهزارگزی خاور ساحل خلیج فارس . جلگه ، سردسیر، مالاریائی ، دارای 100 تن سکنه . آب آن از چاه . محصول آنجا غلات . شغل اهالی زراعت و راه فرع...