کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پهلوان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
پهلوان محمود بکیار
لغتنامه دهخدا
پهلوان محمود بکیار. [ پ َ ل َ م َ دِ ب َ ] (اِخ ) یکی از متابعان پهلوان محمود بکیار قدّس روحه در آمد. (انیس الطالبین بخاری نسخه ٔ مؤلف ص 115). درویشی از متابعان پهلوان محمود بکیار علیه الرحمة نیز بخدمت ایشان موافقت کرد. (انیس الطالبین ص 107).
-
پهلوان محمود خوارزمی
لغتنامه دهخدا
پهلوان محمود خوارزمی . [ پ َ ل َ م َ دِ خوا / خا رَ ] (اِخ ) متخلص به قتالی و ملقب به پوریای ولی . در جوانی بر همه ٔ پهلوانان ایران و توران بقوت جسمانی غلبه داشت و در پیری بر جمعی سالکان و راهروان عالم به نیروی روحانی مقدم شد و بسال 722 هَ . ق . درگذ...
-
پهلوان مراداخی ابرک
لغتنامه دهخدا
پهلوان مراداخی ابرک . [ پ َ ل َ م ُ اَ اَ رَ ] (اِخ ) رجوع به مراداخی ابرک (؟)...در ذیل جامع التواریخ رشیدی (ص 163) شود.
-
پهلوان ملک غوری
لغتنامه دهخدا
پهلوان ملک غوری . [ پ َ ل َ م َ ل ِ ک ِ ] (اِخ ) نام یکی از سران غازان خان . هنگام قتل صدر جهان صدرالدین احمد زنجانی ، روز یکشنبه بیست و یکم رجب ، در جوی جاندار یکدست صدر جهان را امیر سوتای و دست دیگر اورا این پهلوان ملک غوری گرفت و قتلغشاه او را از ...
-
پهلوان علیشاه بمی
لغتنامه دهخدا
پهلوان علیشاه بمی . [ پ َ ل َ ع َ ه ِ ب َ ] (اِخ ) رجوع به علیشاه بمی در حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 284 شود.
-
پهلوان از جان گذشته
دیکشنری فارسی به عربی
مصارع
-
تعزیه پهلوان کچل
لهجه و گویش تهرانی
جنجال
-
پهلوان و قهرمان
فرهنگ گنجواژه
قهرمان.
-
زورمند و پهلوان
فرهنگ گنجواژه
قوی.
-
جستوجو در متن
-
heroizing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قهرمانانه، قهرمان و پهلوان شدن، خود را پهلوان وانمود کردن، قهرمان و پهلوان وانمود کردن
-
heroizes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قهرمانانه، قهرمان و پهلوان شدن، خود را پهلوان وانمود کردن، قهرمان و پهلوان وانمود کردن
-
heroize
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قهرمانانه، قهرمان و پهلوان شدن، خود را پهلوان وانمود کردن، قهرمان و پهلوان وانمود کردن
-
heroized
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قهرمانانه، قهرمان و پهلوان شدن، خود را پهلوان وانمود کردن، قهرمان و پهلوان وانمود کردن
-
گردوار
فرهنگ فارسی عمید
(قید، صفت) [قدیمی] gordvār پهلوانوار؛ بهروش پهلوانان؛ مانند پهلوان.
-
حماسه
فرهنگ واژههای سره
پهلوان