کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پنهان شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
غائم شدن
لغتنامه دهخدا
غائم شدن . [ ءِ ش ُ دَ] (مص مرکب ) در تداول عوام ، پنهان شدن . قایم شدن .
-
متواری شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. فراری شدن، گریزان گشتن ۲. پنهان شدن، مخفی شدن ۳. سرگردان شدن، دربهدر شدن
-
غایم شدن
لغتنامه دهخدا
غایم شدن . [ ی ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) (در تداول عامه ) پنهان شدن . قایم شدن .
-
سربهنیست شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. پنهان شدن، مخفی شدن، نهان شدن ۲. گموگور شدن، مفقود شدن ۳. نیست شدن، معدوم شدن، نابود شدن، از بین رفتن، کشتهشدن
-
قایم شدن
فرهنگ فارسی معین
(یِ. شُ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) 1 - ثابت و برقرار گشتن . 2 - پنهان شدن .
-
قایم شدن
لغتنامه دهخدا
قایم شدن . [ ی ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) در تداول عوام ، پنهان شدن . || در شطرنج پات شدن است یعنی هیچ یک از دو حریف غالب نتواند شدن .
-
کشف شدن
لغتنامه دهخدا
کشف شدن . [ ک َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) روشن شدن . از نهانی درآمدن . از پنهانی خارج شدن . (یادداشت مؤلف ). آشکار شدن : دید رنج و کشف شد بر وی نهفت لیک پنهان کرد و با سلطان نگفت .مولوی .
-
افشا شدن
لغتنامه دهخدا
افشا شدن . [ اِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) آشکار شدن . منتشر گردیدن : قماری در محبت با غمی می باختم پنهان رخی آمد برون از پرده و این راز شد افشا.تأثیر (از بهارعجم ).
-
غریوان شدن
لغتنامه دهخدا
غریوان شدن . [ غ ِ ری ش ُ دَ ] (مص مرکب ) بانگ و فریاد برآوردن . شور و غوغا کردن . غریوبرآوردن . غریو کردن . رجوع به غریو شود : پس تل درون ، هر سه پنهان شدنداز اندیشه ٔ جان غریوان شدند. فردوسی .ز صندوق پیلان خروشنده نای غریوان شده زنگ و کوس و درای .ا...
-
پوشیده شدن
لغتنامه دهخدا
پوشیده شدن . [ دَ / دِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) ملبس شدن . بتن کرده شدن . تغطی . تغشی . تستر. استتار. انتقاب . فرا گرفته شدن چیزی بچیزی . انخساف . انغمام . (تاج المصادر). اکتنان . (تاج المصادر) (منتهی الارب ). تکنین . تطمس . انطماس . لیه . التطاط؛ پوشیده ...
-
عیان شدن
لغتنامه دهخدا
عیان شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) آشکار شدن . واضح شدن . ظاهر گشتن : گر شاه بانوان ز خلاط آمده به حج نامش به جود در همه عالم عیان شده . خاقانی .ماهی و چون عیان شوی شمع هزار مجلسی سروی و چون روان شوی عشق هزار لشکری . خاقانی .بس نقب کافکندم نهان بر حقه ...
-
ستوه شدن
لغتنامه دهخدا
ستوه شدن . [ س ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) بستوه شدن . بجان آمدن . بتنگ آمدن . عاجز شدن . ناتوان شدن : همی رفت گشتاسب تا پیش کوه یکی نعره زد کاژدها شد ستوه . فردوسی .هم اندر زمان تندبادی ز کوه بر آمد که شد نامور زآن ستوه . فردوسی .ولی رسمی میکردند تا رعیت ...
-
ناپیدا شدن
لغتنامه دهخدا
ناپیدا شدن . [ پ َ / پ ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) غیبت . پنهان شدن . مخفی شدن . غیب شدن : امیر چون نامه بخواند سجده کرده پس برخاست و بر قلعت برفت و از چشم ناپیدا شد. (تاریخ بیهقی ). و بروی آب همی شد تا از دیدار مردم ناپیدا شد. (منتخب قابوسنامه ص 32). چون ...
-
باریک شدن
لغتنامه دهخدا
باریک شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) لاغر یا نازک و یاتنک شدن : فلان که سابقاً کلفت بود حالا باریک شده است . (فرهنگ نظام ). استدقاق . (منتهی الارب ). لاغر شدن . (ارمغان آصفی ) (غیاث ) (آنندراج ). ضعیف شدن . (فرهنگ ضیاء). رجوع به مجموعه ٔ مترادفات ص 307 ...
-
سپید شدن
لغتنامه دهخدا
سپید شدن . [ س َ / س ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) رنگ سپید بر چیزی عارض شدن . برنگ سپید درآمدن . || کنایه از ظاهر شدن و آشکار گشتن . (برهان ) (غیاث ). کنایه از ظاهر و نمودار شدن . (آنندراج ) : سپید شد همه کس را که حال ابن یمین ز دست جور تو مانند خال توست سی...