کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پند پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
پند گرفتن
فرهنگ فارسی معین
(پَ. گ ِ ر ِ تَ) (مص ل .) عبرت گرفتن .
-
پند پذیرفتن
لغتنامه دهخدا
پند پذیرفتن . [ پ َ پ َ رُ ت َ ] (مص مرکب ) قبول اندرز و نصیحت . اتّعاظ. (منتهی الارب ) : دی ماه فناست پند بپذیرچون بلبل و نحل گوشه ای گیرکاندر مه دی بباغ و کهساربلبل لال است و نحل بیکار.خاقانی (تحفةالعراقین ).
-
پند دادن
لغتنامه دهخدا
پند دادن . [ پ َ دَ] (مص مرکب ) نصیحت کردن . اندرز دادن . وعظ کردن . تذکیر. (تاج المصادر). تذکرة. عطة. (دهار). مناصحت . موعظت . نصاحت . نصاحیت . نُصح . (منتهی الارب ) : هر آنکو به نیکی نهان و آشکاردهد پند او خود بود رستگار. اسدی .مردم را پیش خلق پند ...
-
پند گرفتن
لغتنامه دهخدا
پند گرفتن . [ پ َ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) عبرت گرفتن . تذکیر. اتّعاظ. (تاج المصادر بیهقی ). اعتبار. مُتَّعظَ شدن . تذکّر. (منتهی الارب ) : پند گیر از مصائب دگران تا نگیرند دیگران ز تو پند.سعدی .
-
خشین پند
لغتنامه دهخدا
خشین پند. [ خ َ پ َ ] (اِ) غلیواژ. زغن . گوشت ربا. اخاد. خاد. (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ) : تا نبود چون همای فرخ کرکس همچو نباشد قرین باز خشین پند. فرخی (از حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ).مرحوم دهخدا در این بیت می گویند: ظاهراً خشین صفت باز است و پند...
-
پند دادن
دیکشنری فارسی به عربی
انصح , ندد به
-
پند گرفت
دیکشنری فارسی به عربی
إخَذَ بالنّصيحَة
-
پند پلیق
واژهنامه آزاد
(پِندِ پلیق) ته توی چیزی (را در آوردن) (این واژه هم اکنون در گویش شوشتریها متداول است)
-
پند گویانه
واژهنامه آزاد
نصیحت امیز
-
پند دادن (به)
دیکشنری فارسی به عربی
مستشار
-
پند و موعظه
دیکشنری فارسی به عربی
حکمة
-
درس گرفت (پند شنید)
دیکشنری فارسی به عربی
إخَذَ بالنّصيحَة
-
پند و اندرز
فرهنگ گنجواژه
نصیحت.
-
پند و راهنمایی
فرهنگ گنجواژه
نصیحت.
-
پند و نصیحت
فرهنگ گنجواژه
نصیحت.