کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پنج و شش و هفت و چهار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پنج و شش و هفت و چهار
لغتنامه دهخدا
پنج و شش و هفت و چهار. [ پ َ ج ُ ش َ / ش ِ ش ُ هََ ت ُ چ َ ] (اِ مرکب ) کنایه از پنج حس و شش جهت و هفت کوکب و چهارطبع باشد.
-
واژههای مشابه
-
پِنْجَ
لهجه و گویش گنابادی
penja در گویش گنابادی یعنی نوک انگشتان دست ، پنجه دست
-
نی پنج
لغتنامه دهخدا
نی پنج . [ ن َ / ن ِ پ َ ] (اِ مرکب ) اسبی که سال وی کمتر از پنج باشد. (ناظم الاطباء) (اشتینگاس ).
-
pentamerous
پنجپار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] ویژگی چرخهای که پارگان آن متشکل از پنج قطعه است
-
پنجتایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] ← گروه پنجتایی
-
quintet 1
پنجسرایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] قطعۀ موسیقی که برای پنج خواننده یا پنج نوازنده تصنیف شده باشد متـ . پنجنوازی
-
pentachord
پنجگان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] برشی از یک گام شامل پنج نغمه
-
پنجنوازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] ← پنجسرایی
-
پنج پا
فرهنگ فارسی معین
(پَ) (اِمر.) 1 - خرچنگ . 2 - برج چهارم از دوازده برج فلکی ، برج سرطان .
-
پنج تن
فرهنگ فارسی معین
( ~. تَ) (اِمر.) پنج تن آل عبا، خمسه آل عبا، خمسة طیبه : مراد محمد رسول الله (ص )، علی (ع )، فاطمه (س )، حسن (ع )، حسین (ع ) است .
-
پنج سیری
فرهنگ فارسی معین
(پَ) (اِمر.) 1 - وزنه ای معادل 375 گرم . 2 - مقدار عرقی که در یک بطری می ریختند.
-
پنج شاخ
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِمر.) پنج انگشت .
-
پنج نوش
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِمر.) معجونی که در قدیم پزشکان از پنج داروی مقوی می ساختند.
-
پنج هلال
لغتنامه دهخدا
پنج هلال . [ پ َ هَِ ] (اِ مرکب ) ناخنان معشوق .