کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پنجاهم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پنجاهم
/panjāhom/
معنی
آنکه یا آنچه در مرتبۀ پنجاه واقع شده.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
fiftieth
-
جستوجوی دقیق
-
پنجاهم
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) panjāhom آنکه یا آنچه در مرتبۀ پنجاه واقع شده.
-
پنجاهم
دیکشنری فارسی به عربی
خمسون
-
واژههای مشابه
-
روز پنجاهم
لغتنامه دهخدا
روز پنجاهم . [ زِ پ َ هَُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) عید پنجاهم . همان عید هفته های یهودیان است که مصادف با روز دوم فصح بود. این عید در ابتدا برای تقدیم حصاد بلاد مقدس اختصاص داشت و هدیه ٔ آن دو گرده از آرد حاصل حصاد بود ولی پس از آنکه اورشلیم ویران ش...
-
یک پنجاهم
دیکشنری فارسی به عربی
خمسون
-
جستوجو در متن
-
خمسون
دیکشنری عربی به فارسی
پنجاهم , پنجاهمين , يک پنجاهم , پنجاه
-
fiftieth
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پنجمین، پنجاهمین، پنجاهم، یک پنجاهم
-
پنجاهمین
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به پنجاه) panjāhomin = پنجاهم
-
صلاءة
لغتنامه دهخدا
صلاءة. [ ص ُ ءَ ] (اِخ ) ابن عمروبن مالک از بنی اود از مذحج . وی شاعری یمانی و جاهلی و سید قوم خود و در جنگها سپهسالار آنان بوده . او یکی از حکمای شعرای عصر خویش است و مشهورترین شعر او «لایصلح الناس فوضی لاسراة لهم ...» میباشد. در حدود سال پنجاهم پیش...
-
بنطیقسطی
لغتنامه دهخدا
بنطیقسطی . [ ب ِ ق ُ ] (معرب ، اِ) روز یکشنبه ٔ پنجاهم از روز فطر و این نام رومی است و از پنجاه مشتق است و اندر او روح القدس فرود آمد بسر شاگردان عیسی و از نور او نیرو گرفتند و زمان ایشان مختلف شد و هر کسی سوی آن ناحیت برفت و آن زمان بکار دارند تا دع...
-
عباسی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به عباسبن عبدالمطلب، عموی پیامبر اسلام و جد خلفای عباسی) [عربی. فارسی] 'abbāsi ۱. از نوادگان عباس: خلفای عباسی.۲. (اسم، صفت نسبی، منسوب به شاه عباس) در دورۀ صفوی، واحد پول ایران، برابر با یکپنجاهم تومان.۳. (اسم، صفت نسبی) [منس...
-
مانش
لغتنامه دهخدا
مانش . (اِخ ) ایالت پنجاهم فرانسه در کنار دریای مانش که قسمتی از نورماندی را شامل است . شهرهای عمده ٔ آن «سن -لو» ، «سن -پرف » ، «اورانش » ، «شربورگ » و «کوتانس » ، است . این ایالت از چهار ناحیه و چهل وهشت بخش و ششصدوسی وهشت دهستان تشکیل یافته و در ح...
-
حسان
لغتنامه دهخدا
حسان . [ ح َس ْ سا ] (اِخ ) ابن قیس بن عبداﷲ جعدی عامری . شاعر صحابی کهن سال بود. در جاهلیت شهرت بسزا یافت . گویند سی سال آغاز عمرش شعر نمیگفت و ناگهان آن نبوغ در وی ظاهر گشت ، او پیش از اسلام بت پرستی را نکوهش کرده و از می گساری نهی میکرد و نزد پیغم...
-
صفر
لغتنامه دهخدا
صفر. [ ص َ ف َ ] (ع اِ) نام دومین ماه از ماههای عربی پس از محرم و پیش از ربیع الاول و در جاهلیت آن را ناجر گفتندی . ج ، اصفار. جنگ صفین در غره ٔ این ماه به سال سی و هفتم هجری بود. و بقولی ولادت حضرت باقر (ع ) در این روز است و روز هفتم صفر شهادت حسن ب...