کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پناهی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پناهی
لغتنامه دهخدا
پناهی . [ پ َ ] (اِخ ) (مولانا...) درتذکره ٔ مجمعالخواص آمده است : او از همدان و فرزند مرد آن ولایت خواجه میرم بیک کلانتر است . الحق خانواده ٔ خوبی هستند و ارباب فهم و اصحاب طبع را رعایت میکردند و شعرا اغلب در مجالس ایشان میبودند. مولانا لسانی علیه ا...
-
پناهی
لغتنامه دهخدا
پناهی . [ پ َ ] (اِخ ) یکی از شعرای عثمانی است از اهالی روم ایلی در قرن دهم هجری . (قاموس الاعلام ترکی ).
-
واژههای مشابه
-
گیتی پناهی
لغتنامه دهخدا
گیتی پناهی . [ پ َ ] (حامص مرکب ) عمل گیتی پناه .
-
shelterwood cutting, shelterwood felling, shelterwood cut
برش پناهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] یکی از انواع برش برای زادآوری جنگل همسال که در آن زادآوری در پناه درختان مادر صورت میگیرد
-
shelterwood system, shelterwood method
شیوۀ پناهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] یکی از شیوههای ایجاد جنگلهای همسال که در آن زادآوری جنگل بهتدریج و در پناه درختان بذرده صورت میگیرد
-
جهان پناهی
لغتنامه دهخدا
جهان پناهی . [ ج َ هام ْ پ َ ] (حامص مرکب ) حاصل مصدر از جهان پناه بمعنی پناه جهان : ازلی شد جهان پناهی اوابدی باد پادشاهی او.نظامی .
-
دولت پناهی
لغتنامه دهخدا
دولت پناهی . [ دَ / دُو ل َ پ َ ] (حامص مرکب ) صفت و حالت دولت پناه . پناه دولت بودن : بدین عقد دولت پناهی کنیم همان میری و پادشاهی کنیم . نظامی .و رجوع به دولت پناه شود.
-
مملکت پناهی
لغتنامه دهخدا
مملکت پناهی . [ م َ ل َ / ل ِ ک َ پ َ ] (حامص مرکب ) عمل مملکت پناه . || پادشاهی که پشت و پناه اهالی مملکت باشد. (ناظم الاطباء).
-
خلافت پناهی
لغتنامه دهخدا
خلافت پناهی . [ خ ِ ف َ پ َ ] (ص نسبی مرکب ) منسوب به خلافت پناه و یاء در اینجا افادت تفخیم کند مجازاً، عالیمقام : خدمت خلافت پناهی خواجه علاءالحق والدین بطرف مولانا حسام الدین خواجه یوسف اشارت فرمودند. (انیس الطالبین ). خدمت خلافت پناهی راح اﷲ روحه ...
-
حافظ پناهی
لغتنامه دهخدا
حافظ پناهی . [ ف ِ پ َ ] (اِخ ) به کمان ابرو مشهور است ، وی از اهل خراسان بود، و آواز خوب داشت چنانکه دو سه جا وظیفه می گرفت ، صاحب طبع نیک و دیوانیست . (ترجمه ٔ مجالس النفائس ص 147).
-
group shelterwood cutting
برش پناهی گروهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] نوعی برش پناهی که در قالب گروههای درختی صورت میگیرد
-
tropical shelterwood system
شیوۀ پناهی حارّهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] نوعی شیوۀ پناهی که در جنگلهای حارّهای اجرا میشود
-
irregular shelterwood system
شیوۀ پناهی نامنظم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] نوعی شیوۀ پناهی که در آن برشها ازنظر زمانی و مکانی نامنظماند
-
shelterwood-strip system
شیوۀ پناهی- نواری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] نوعی شیوۀ پناهی که در آن برشها در نوارهایی با عرض مشخص اجرا میشوند