کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پناهگاه 2 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
shelter
پناهگاه 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] محل سرپوشیده و امن برای استقرار انواع هواگَرد و ادوات و تجهیزات و نفرات که در برابر گلوله و بمب مقاوم باشد
-
واژههای مشابه
-
mountain refuge
پناهگاه کوهستانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] اقامتگاهی دورافتاده واقع در ناحیهای کوهستانی که مجموعهای از تسهیلات را در اختیار گردشگران قرار میدهد
-
جستوجو در متن
-
واگشت
فرهنگ فارسی معین
(گَ) (اِ.) پناه ، پناهگاه .
-
مُلْتَحَداً
فرهنگ واژگان قرآن
محل میل کردن - پناهگاه
-
وزر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] vazar ۱. کوه بلند.۲. ملجٲ؛ پناهگاه؛ هر جای مستحکم و استوار که پناهگاه شود.
-
حرز
فرهنگ فارسی معین
(حِ) [ ع . ] (اِ.) 1 - جای استوار. 2 - پناهگاه .
-
حرز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] herz ۱. = تعویذ۲. [قدیمی] پناهگاه؛ جای امن.
-
مناص
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) گریختن . 2 - (اِ.) گریزگاه ، پناهگاه .
-
سامه
فرهنگ فارسی معین
(مِ) (اِ.) 1 - پیمان ، عهد. 2 - سوگند. 3 - قرض ، دین . 4 - پناه ، پناهگاه .
-
اندخسواره
فرهنگ فارسی معین
(اَ دَ رِ) (اِمر.) 1 - تکیه گاه ، پناهگاه . 2 - قلعه ، حصار.
-
معاذ
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) پناه بردن . 2 - (اِ.) پناهگاه ، مأمن .
-
محرز
فرهنگ فارسی معین
(مُ رِ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - احراز کننده ، گرد آورنده . 2 - پناهگاه دهنده ، در حرز کننده . 3 - استوار کننده . ج . محرزین .
-
پناه
فرهنگ فارسی معین
(پَ) [ په . ] 1 - (اِ.) حفظ ، حمایت ، امان . 2 - پناهگاه ، جای استوار. 3 - (ص .) حامی ، نگاهدار.