کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پناهندگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پناهندگی
/panāhandegi/
معنی
حالت و عمل پناهنده؛ پناهنده بودن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
shelter
-
جستوجوی دقیق
-
پناهندگی
لغتنامه دهخدا
پناهندگی . [ پ َ هََ دَ / دِ ] (حامص ) حالت و عمل پناهنده .
-
پناهندگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) panāhandegi حالت و عمل پناهنده؛ پناهنده بودن.
-
پناهندگی
دیکشنری فارسی به عربی
ارتداد , ماوي ، اِحْتماء
-
جستوجو در متن
-
poligarship
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پناهندگی
-
refugeeism
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پناهندگی
-
patruity
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پناهندگی
-
refugeeship
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پناهندگی
-
pellitory-of-Spain
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پناهندگی اسپانیا
-
orphans' asylum
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پناهندگی یتیمان
-
insane asylum
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پناهندگی مستبد
-
defections
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نقص، فرار، ارتداد، پناهندگی
-
defection
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تخریب، فرار، ارتداد، پناهندگی
-
پناهجویی
واژگان مترادف و متضاد
التجا، بستنشینی، پناهندگی، تحصن، تظلم
-
پناه جو
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِفا.) آن که خواستار پناهندگی به یک کشور بیگانه است .