کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پلکان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پلکان
/pellekān/
معنی
راهرو پلهپله میان طبقات بالا و پایین عمارت؛ رازینه.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
either-or, flight, stair, staircase
-
جستوجوی دقیق
-
پلکان
فرهنگ فارسی معین
(پِ لِّ) ( اِ.) جِ پله ؛ ساختاری به شکل ردیف یا مجموعه ای از پله های پشت سر هم میان دو یا چند سطح برای امکان رفت و آمد از یکی به دیگری .
-
پلکان
لغتنامه دهخدا
پلکان . [ پ ِل ْ ل َ / ل ِ ] (اِ) پله های متوالی از پائین به بالا ساخته و آن جمع پله است . نردبان و زینه پایه . (آنندراج ). مَرقات . رجوع به پله و پلگان شود : نهد چو خرمی فصل را بطاق بلندز پلکان چنار است نردبان بهار.ملاطغرا (از آنندراج ).
-
پلکان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: parrk، جمعِ پله] ‹پلگان› pellekān راهرو پلهپله میان طبقات بالا و پایین عمارت؛ رازینه.
-
پلکان
دیکشنری فارسی به عربی
تعلية , خطوة , سلم
-
واژههای مشابه
-
mast ladder
پلکان دکل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] پلههایی متصل به دکل برای دسترسی به بخشهای بالاتر دکل و سردکل
-
accommodation ladder
پلکان ورودی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] سازهای فلزی یا چوبی یا ترکیبی از هر دو که در طرفین بدنۀ کشتی نصب میشود و پس از باز شدن برای رفتوآمد به داخل کشتی از آن استفاده میشود
-
پلکان متحرک
دیکشنری فارسی به عربی
مصعد
-
پلکان مارپیچ
دیکشنری فارسی به عربی
متاهة
-
پله (پلکان)
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: pella / orčin طاری: pella طامه ای: pella / orčan طرقی: pella / orčin کشه ای: pella نطنزی: pella / orčin
-
بصورت پلکان در اوردن
دیکشنری فارسی به عربی
مستوي
-
نرده ء پلکان
دیکشنری فارسی به عربی
درج
-
یک رشته پلکان
دیکشنری فارسی به عربی
طيران
-
نرده مخصوص دستگیره (مثل نرده پلکان)
دیکشنری فارسی به عربی
درابزين