کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پلو پونز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پلو پونز
لغتنامه دهخدا
پلو پونز. [ پ ِ ل ُ پ ُ ن ِ ] (اِخ ) پلوپونس . پلوپونزوس . شبه جزیره ٔ جنوبی یونان است که خود به شبه جزیره های متعدد تقسیم شده . این ناحیه را نخست بنام ساکنین قدیمی آن پلاسژیا میخواندند و بعدها بنام پلوپس معروف به پلوپونزوس یعنی جزیره ٔ پلوپس گردید. ...
-
واژههای مشابه
-
پِلُو
لهجه و گویش بختیاری
pelow پُلو.
-
کلم پلو
لغتنامه دهخدا
کلم پلو. [ ک َ ل َ پ ُ ل ُ ] (اِ مرکب ) پلوی که از کلم درست کنند و آن را به دو طریق درست کنند: 1 -کلم را خرد کنند و در پیاز و روغن سرخ نمایند و در لای برنج گذارند و دم کنند. 2 - تره ٔ بسیار کم را با شبت و جعفری و کلم بعد از سرخ شدن ، ادویه ٔ بسیار زد...
-
کته پلو
لغتنامه دهخدا
کته پلو. [ ک َ ت َ / ت ِ پ ُ ل ُ ] (اِمرکب ) کته . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به کته شود.
-
یتیم پلو
لغتنامه دهخدا
یتیم پلو. [ ی َ پ ُ ل ُ ] (اِ مرکب ) پلوئی با برنج بد و کم روغن و بی خورش . (یادداشت مؤلف ).
-
ماش پلو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [سنسکریت. فارسی] māšpolo[w] خوراکی که از ماش و برنج تهیه میشود؛ دمپخت ماش.
-
استامبولی پلو
فرهنگ فارسی معین
( ~. پُ لُ) (اِمر.) نوعی پلو که در آن گوجه فرنگی یا رب گوجه فرنگی و سیب زمینی پلویی و پیازداغ و گوشت خرد کرده می ریزند.
-
رشته پلو
فرهنگ فارسی معین
( ~. پُ) (اِمر.) نوعی پلو که در آن رشته ، گوشت و گاه کشمش یا خرمای سرخ کرده می ریزند.
-
زرشک پلو
فرهنگ فارسی معین
( ~. پُ لُ) (اِمر.) نوعی پلو که در آن گوشت (معمولاً مرغ ) زرشک و زعفران می ریزند.
-
طاس پلو
فرهنگ فارسی معین
(پُ لُ) (اِمر.) قسمی پلو. طرز تهیة آن چنین است که گوشت را ریزه ریزه کرده با دنبه و پیاز و قدری روغن هم داغ کرده در میان باطیة نازک گذارده ، سرش را بسته و در وقت چلو دم کردن باطیه را ته دیگ گذارند و با ادویه دم کنند و اگر بخواهند، در موسم هر ترشی از آ...
-
سبزی پلو
لغتنامه دهخدا
سبزی پلو. [ س َ پ ُل َ / لُو ] (اِ مرکب ) پلویی که با سبزی پزند. پلو که در آن انواعی از سبزیهای خوردنی بریزند و پزند. نانخورشی است مرکب از برنج و سبزی . || سبزی ِپلو (ترکیب اضافی ، اِ مرکب )، سبزی که خاص پلو است . انواعی از سبزی خوردنی که خاصةً در پل...
-
طاس پلو
لغتنامه دهخدا
طاس پلو. [ پ ُ ل َ / لُو ] (اِ مرکب ) قسمی از اقسام پلوها است .
-
قیمه پلو
لغتنامه دهخدا
قیمه پلو. [ ق َ / ق ِ م َ / م ِ پ ُ ل ُ ] (اِ مرکب ) نوعی پلو. طرز تهیه آن بدینگونه است که گوشت را قیمه کرده بعد از سرخ شدن پیاز در روغن ، قیمه را میریزند و چون قیمه سرخ شود آب در آن ریزند بحدی که پخته گردد و پس از پخته شدن که به روغن آمد آن را در لا...
-
قورمه پلو
لغتنامه دهخدا
قورمه پلو. [ قُرْ م َ / م ِ پ ُ ل ُ ] (اِ مرکب ) نوعی پلو و طرز تهیه ٔ آن بدین گونه است که چلو را پخته و ادویه زده ، روغن بر رویش نمیدهند و همان قدر که باید به رویش داد در قورمه می ریزند و آب قورمه را به رویش می ریزند. طریق قورمه این است : بقدری که ب...