کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پله ء سراشیب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
step tomb
آرامگاه پلهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] آرامگاهی با سکوی پلهای
-
step board
ترازسنج پلهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] ترازسنجی با انتهای پلهدار برای تعیین شیب عرضی در قوسها
-
step trench
تاشۀ پلهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] تاشهای که برای دستیابی به لایهنگاری بهصورت پلهپله حفر میشود
-
step trenching
تاشهزنی پلهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] نوعی روش کاوش که در آن تاشهها برای دستیابی به لایهنگاری بهصورت پلهپله حفر میشوند
-
stepped-up tie plate
زینچۀ پلهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] زینچۀ ریلبندی که در زیر ریل حرکتی و ریل نگهبان قرار میگیرد تا سطح ریل نگهبان را در ترازی بالاتر از ریل حرکتی قرار دهد
-
dykes ring, dykes piston ring
رینگ تراکم پلهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] رینگ تراکمی که برای درزبندی بهتر و جلوگیری از لرزش آن مقطعش آن را پلهای میسازند متـ . حلقۀ تراکم پلهای
-
step groove
شیار پلهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] نوعی شیار با طرح پلهای که باعث افزایش قدرت چنگزنی (gripping) تایر در برف میشود و به دوام رویه کمک میکند
-
stepped footing
پِی پلهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی عمران] نوعی پی که مقطع آن پلهپله تغییر کند
-
step aging
پیرش پلهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] پیرش در دو یا چند دمای متفاوت بدون سرد کردن تا دمای محیط پس از هر مرحله
-
حلقۀ تراکم پلهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] ← رینگ تراکم پلهای
-
parting-step lineation
خطوارگی پلهای - جدایشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] نوعی خطوارگی جدایشی که ویژگی آن وجود تیغههای پلهمانند تقریباً موازی است
-
پول و پله
فرهنگ فارسی معین
(لُ پَ لِ) (اِمر.) (عا.) پول زیادی .
-
پول و پله
لغتنامه دهخدا
پول و پله . [ ل ُ پ َ ل َ / ل ِ] (اِ مرکب ، از اتباع ) پول مول . رجوع به پول شود.
-
پل دوازده پله
لغتنامه دهخدا
پل دوازده پله . [ پ ُ ل ِ دَ دَه ْ پ ِل ْ ل َ ] (اِخ ) نام پلی که در آمل بر روی رود هراز ساخته شده است . این پل را در اواخر مأئه ٔ یازدهم شیخ الاسلام آمل بنا نهاد و بعد در دوره ٔ قاجاریه میرزا شفیع وزیر مازندران آن را تجدید کرد. (از سفرنامه ٔ مازندر...
-
پله کان نردبانی
دیکشنری فارسی به عربی
سلم