کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پلنگ رنگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
پشت پلنگ
لغتنامه دهخدا
پشت پلنگ . [ پ ُ پ َ ل َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از ابلق است : از سبزه زمین بساط بوقلمون شدوز میغ هوا به صورت پشت پلنگ .منوچهری .
-
پلنگ مشک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: palanĵmūšk] (زیستشناسی) [قدیمی] palangmošk = فرنجمشک
-
ماده پلنگ
دیکشنری فارسی به عربی
نمرة
-
پلنگ پیسَه
لهجه و گویش بختیاری
palang-pisa سیاه و سفید.
-
Unica unica
پلنگ برفی حقیقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم جانوری] گونهای از تیرۀ گربهایان و راستۀ گوشتخوارسانان که دارای ماهیچههای سینهای و دستهای کوچک و دم ضخیم برای حفظ تعادل است
-
شتر گاو پلنگ
فرهنگ فارسی معین
( ~ . پَ لَ)(اِمر.) 1 - زرافه . 2 - کنایه از: ناهماهنگی و بی تناسبی .
-
پلنگ آواز جدید
لغتنامه دهخدا
پلنگ آواز جدید.[ پ َ ل َ زِ ج َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از بخش افجه ٔ شهرستان تهران در 43هزارگزی جنوب گلندوک دارای 15 تن سکنه . ساکنین آن از طایفه ٔ هداوند هستند و در تابستان به لار میروند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).
-
پلنگ آواز قدیم
لغتنامه دهخدا
پلنگ آواز قدیم . [ پ َ ل َ زِ ق َ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان سیاه رود در بخش افجه از شهرستان تهران در 43هزارگزی جنوب غربی گلندوک دارای 185 تن سکنه . ساکنین آن از طایفه ٔ هداوند هستند و در تابستان به ییلاق میروند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).
-
پلنگ پوش بهادر
لغتنامه دهخدا
پلنگ پوش بهادر. [ پ َ ل َ ب َ دُ ] (اِخ ) نام یکی از سران سپاه سلطان حسین میرزا بایقرا (حبیب السیر چ طهران جزو 3 از ج 3 ص 260) که با وی در دفع میرزا ابابکر در گرگان همراه بود.
-
پوست پلنگ پوشیدن
لغتنامه دهخدا
پوست پلنگ پوشیدن . [ ت ِ پ َ ل َدَ ] (مص مرکب ) جامه از پوست پلنگ به تن کردن . || (تعبیر مثلی ) سخت بدشمنی و معادات برخاستن : یا رسول اﷲ قریش بیکبار با تو پوست پلنگ پوشیده اند. (تفسیر ابوالفتوح رازی چ 1 ج 5، ص 102 س 11). محتمل است این جمله ترجمه ٔ تع...
-
پلنگ گربه وحشی
دیکشنری فارسی به عربی
فهد
-
پلنگ خالدار امریکایی( )
دیکشنری فارسی به عربی
فهد امريکي
-
آلا پلنگ،آلا پلنگی
لهجه و گویش تهرانی
خط و خالی، ختمخالی،گل مگلی
-
شیر و پلنگ
فرهنگ گنجواژه
حیوانات درنده.
-
جستوجو در متن
-
دیبه
لغتنامه دهخدا
دیبه . [ ب َ ه ْ ] (اِ) مخفف دیباه است که نوعی از قماش ابریشمی گرانبها باشد و معرب آن دیبق است . (برهان ). همان دیباه است . (شرفنامه ٔ منیری ). حریر نیک و «هَ» آخر کلمه بدل از الف است چنانچه خارا و خاره . (از غیاث ) (از آنندراج ) : اگر با سیاوش کند ش...