کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پلغ پلغ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پلغ پلغ
/poloqpoloq/
معنی
صدای جوشیدن و غلغل زدن مایعی غلیظ مانند آش و آبگوشت در دیگ.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
پلغ پلغ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم صوت) [عامیانه] poloqpoloq صدای جوشیدن و غلغل زدن مایعی غلیظ مانند آش و آبگوشت در دیگ.
-
واژههای مشابه
-
bumping
پُلُغ زدن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] جوشش ناگهانی یک مایع براثر گرمایش شدید که در نتیجۀ آن حبابهایی شکل میگیرد که فشاری بیش از فشار جوّ دارند
-
پُلُغ،پُلُق پُلُق
لهجه و گویش تهرانی
از اصوات، صدای مایع جوشان
-
واژههای همآوا
-
پلغپلغ
لغتنامه دهخدا
پلغپلغ. [ پ ُ ل ُ پ ُ ل ُ ] (اِ صوت ) حکایت آواز جوشیدن مایعی زفت و غلیظ با تیرکها و جوشهای بزرگ .- پلغپلغ زدن ؛ جوشیدن با جوشهای بزرگ و بیشتر در مایعی زفت چون آش و مانند آن .
-
پلق پلق
لغتنامه دهخدا
پلق پلق . [ پ ُ ل ُ پ ُ ل ُ ] (اِ صوت ) رجوع به پلغپلغ شود.