کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پلخمون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پلخمون
واژهنامه آزاد
تیرکمان موشی. نوعی تیرکمان ساده به گویش خراسانی
-
پلخمون
واژهنامه آزاد
تیروکمان
-
پلخمون
واژهنامه آزاد
تیرکمان
-
پلخمون
واژهنامه آزاد
تیر کمان کوچک که با آن گنجشک میزندند یا هر چیز دیگر را.یک شعری هم در گویش مشهدی هست که میگه:با پلخمون نگاهت چوغوک دلمو زدی ای به قربونه نگاهت,عوضی چولومو زدی!
-
واژههای مشابه
-
پَلَخموُن یا پِلِخْموُ
لهجه و گویش گنابادی
palakhmown or pelekhmow در گویش گنابادی تیر و کمانی را گویند که با سنگ پرتاب میکند ، فَلاخَن