کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پلاک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پلاک
/pelāk/
معنی
۱. لوح فلزی که روی آن شماره یا نامی را بنویسند و بر در خانه یا بهوسیلۀ نقلیه یا دیوار نصب کنند.
۲. قطعهای کوچک از فلز قیمتی مانند طلا یا نقره که دارای نقش است و با زنجیر به گردن آویزان میشود.
۳. قطعهای فلزی که شمارۀ شناسایی خاصی روی آن حک شده است و نیروهای نظامی بهوسیلۀ زنجیر به گردن خود آویزان میکنند.
۴. نوار پلاستیکی که مشخصات نوزاد روی آن نوشته شده و برای شناسایی در بخش زایمان بیمارستان به مچ دست او بسته میشود.
۵. (پزشکی) صفحۀ فلزی که بهوسیلۀ پیچ به استخوانهای شکسته بسته میشود و تا هنگام جوش خوردن، آنها را محکم نگاه میدارد.
۶. (حقوق) [مجاز] قطعه زمینی با مساحت معین که بهوسیلۀ شمارۀ خاصی ثبت شده است.
فرهنگ فارسی عمید
فعل
بن گذشته: پلاک کرد
بن حال: پلاک کن
دیکشنری
license plate, plaque, plate, shingle
-
جستوجوی دقیق
-
license plate, number plate
پلاک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] صفحهای فلزی که پلاک خودرو بر روی آن حک شده است
-
پلاک
فرهنگ فارسی معین
(پِ) [ فر. ] ( اِ.) 1 - ورقه یا صفحة معمولاً فلزی که اطلاعاتی روی آن حک شود. 2 - نوار پلاستیکی همراه مشخصات نوزاد که در بخش نوزادان که جهت شناسایی وی به مچ او می بندند. 3 - قطعه فلزی گرانبها که به صورت گردنبند یا دستبند به کار می رود. 4 - قطعه زمینی ...
-
پلاک
لغتنامه دهخدا
پلاک . [ پْلا / پ ِ ] (فرانسوی ، اِ) ورقه یا لوح آهن یا برنج ومس و غیره که روی آن نام کسان و شغل و امثال آن نقرو بر در خانه یا روی اشیاء نصب کنند. صفیحه . لوح .
-
پلاک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: plaque] pelāk ۱. لوح فلزی که روی آن شماره یا نامی را بنویسند و بر در خانه یا بهوسیلۀ نقلیه یا دیوار نصب کنند.۲. قطعهای کوچک از فلز قیمتی مانند طلا یا نقره که دارای نقش است و با زنجیر به گردن آویزان میشود.۳. قطعهای فلزی که شمارۀ شن...
-
واژههای مشابه
-
license plate frame
قاب پلاک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] پوشش پلاستیکی یا فلزی که پلاک را در بر میگیرد و از آن محافظت میکند
-
license plate lamp, license plate light, rear license plate lamp, rear license plate light
چراغ پلاک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] چراغ سفیدرنگی که پلاک عقب خودرو را روشن میکند
-
رول پلاک
فرهنگ فارسی معین
( ~. پِ) [ فر. ] (اِمر.) ساختار پلاستیکی یا چوبی تو خالی برای محکم کردن پیچ در نقطه ای که به وسیلة مته سوراخ شده است .
-
automatic number plate recognition, ANPR
سامانۀ تشخیص خودکار پلاک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] سامانهای برای پردازش تصویری پلاک خودرو با هدف جمعآوری اطلاعات جاری و انطباق آنها با دادگان سوابق و اطلاعات مربوط به اعمال قوانین
-
جستوجو در متن
-
license plate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پلاک وسیله نقلیه، پلاک
-
plaques
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پلاک ها، پلاک، لوحه، نشان، صفحه کوچک
-
plock
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پلاک
-
nameplates
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پلاک ها
-
arterial plaque
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پلاک شریان