کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پف کاسه گری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
پف فل
لغتنامه دهخدا
پف فل . [ پْف ِ / پ ِ ف ِ ف ِ ] (اِخ ) تئوفیل - کُنار. داستانسرا و ادیب آلمان متولد در کلمار بسال 1736 م . و متوفی در همان محل بسال 1809.
-
پف کردگی
لغتنامه دهخدا
پف کردگی . [ پ ُک َ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی آماسیده .
-
پف کرده
لغتنامه دهخدا
پف کرده . [ پ ُ ک َ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) آماسیده . ورم کرده . برآمده . || پُفالو.
-
پف نم
لغتنامه دهخدا
پف نم . [ پ ُ ن َ ] (اِمرکب ) نمی که کلاه دوزان به کلاه و قهوه چیان به تنباکوزنند با آبی که در دهان گیرند. و با زدن صرف شود.
-
پف کرده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) pofkarde ورمکرده؛ آماسیده.
-
پف نم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) pofnam ۱. آبی که در دهان نگه دارند و بعد به چیزی پف کنند.۲. نمی که کلاهدوز با آبی که در دهان میکند به کلاه میزند.
-
پف کردن
دیکشنری فارسی به عربی
منفوش
-
پف کرده
دیکشنری فارسی به عربی
انفخ
-
پُف کِردن
لهجه و گویش بختیاری
pof kerdan 1. فوت کردن، دمیدن هوا از دهان؛ 2. ورم کردن، حجیم شدن.
-
پف آلود
لهجه و گویش تهرانی
پوک ،باد کرده
-
پُف کردن
لهجه و گویش تهرانی
ورم کردن
-
پوف، پُف
لهجه و گویش تهرانی
فوت کردن و دمیدن،باد
-
قُرُم پُف
لهجه و گویش تهرانی
قرمساق و پفیوز،ناسزائی است به مردان
-
chromosome puff, chromosomal puff, puff
پف فامتنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] هریک از برآمدگیهای موضعی در فامتنهای غولآسا
-
اخ و پف کردن
لغتنامه دهخدا
اخ و پف کردن . [ اَ خ ُ پ ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) نکوهیدن بسیار. عیب کردن . کراهت نمودن . مکرّر اظهار کراهت از چیزی کردن . اظهار نفرت کردن .