کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پفالود پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پفالود
/pofālud/
معنی
پفکرده؛ ورمکرده؛ آماسیده؛ پُرباد.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
پفالود
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹پفآلود› pofālud پفکرده؛ ورمکرده؛ آماسیده؛ پُرباد.
-
واژههای همآوا
-
پف آلود
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص مف .) = پف آلود. پف - آلود: 1 - بادکرده ، ورم کرده . 2 - آماسیده روی .
-
پف آلود
لهجه و گویش تهرانی
پوک ،باد کرده