کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پغنه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پغنه
/paqne/
معنی
۱. پایه.
۲. پله؛ زینه.
۳. پلۀ نردبان.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
پغنه
فرهنگ فارسی معین
(پَ نِ) (اِ.) پله و پایه ، زینة نردبان .
-
پغنه
لغتنامه دهخدا
پغنه . [ پ َ ن َ / ن ِ ] (اِ) پِله و پایه و زینه ٔ نردبان را گویند. (برهان قاطع) : پغنه ٔ بام دولتت باشداین چهار آخشیج و هفت فلک .شهاب الدین (از فرهنگ جهانگیری ) (از رشیدی ).
-
پغنه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] paqne ۱. پایه.۲. پله؛ زینه.۳. پلۀ نردبان.
-
جستوجو در متن
-
پله
واژگان مترادف و متضاد
پغنه، پلکان، مرقات، نردبام، نردبان
-
درجه
لغتنامه دهخدا
درجه . [ دَ رَ ج َ ] (ع اِ) درجة. پله . (ناظم الاطباء). نردبان . سلم . مرقات . زینه . پایه . (یادداشت مرحوم دهخدا). و رجوع به درجة شود. || پایگاه و پایه . (غیاث ). پایه . و مرتبه . (کشاف اصطلاحات الفنون ). پایگاه . (مجمل اللغة). رتبه . مرتبه . جاه . ...
-
پایه
لغتنامه دهخدا
پایه . [ ی َ / ی ِ ] (اِ) هریک از طبقات چیزی که بر آن طبقات برروند یا فرودآیند چون طبقات نردبان و منبر و پلکان بام . مرقاة. پله . زینه . دَرَجه . هر مرتبه از زینه و پله ٔ منبر. پله ٔ نردبان . پاشیب . عتبه . پک .اُرچین . پغنه . تله : قلعه ای دیدم سخت ...