کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پشه گزیدگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
پشهبند
لهجه و گویش تهرانی
پرده نازک دور تخت در تابستان
-
غُسل پشه
لهجه و گویش تهرانی
غسل قلابی:غسل میکنم غسل پشه ،میخواد بشه میخواد نشه!
-
پشه ای
واژهنامه آزاد
پَشَه اِی:پاشایی، پادشاهی، منسوب به قبیله و زبان پادشاه، پشه یی نام قوم و زبان یکی از اقوام در افغانستان است .
-
پشه ای
واژهنامه آزاد
پاشایی، زبان منسوب به قبیله پاشا یا پادشا
-
پشه غال
واژهنامه آزاد
درخت زیبایی از تیره نارون که به دلیل رایحۀ مطبوعش جاذب حشرات است.
-
پشه کوره
واژهنامه آزاد
پشه شبانه - پشه ای که شبها پیدا میشود
-
علی آباد پشه کان
لغتنامه دهخدا
علی آباد پشه کان . [ ع َ دِ پ َ ش َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان و بخش قیروکارزین شهرستان فیروزآباد واقع در 14 هزارگزی خاور قیر، خاور رودخانه ٔ قره آغاج ناحیه ایست جلگه و گرمسیر و مالاریائی ، و دارای 577 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ قره آغاج تأمین میش...
-
سوراخ تور پشه بند
دیکشنری فارسی به عربی
شبکة
-
پشه را نعل کردن
لهجه و گویش تهرانی
نهایت زرنگی
-
پشه لغت زدن
لهجه و گویش تهرانی
ناراحتی جزیی
-
پشه و عَنقا
فرهنگ گنجواژه
خیلی کوچک و خیلی بزرگ.
-
جستوجو در متن
-
لعل
لغتنامه دهخدا
لعل . [ ل َ ] (اِ) پشه ٔ سخت بزرگ در مازندران و جنگلهای آن . جای گزیدگی وی سخت بیاماسد و گاه باشد که قرحه پیدا آرد.
-
خارش گرفتن
لغتنامه دهخدا
خارش گرفتن . [ رِ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) خارش که در بدن بر اثر گزیدگی پشه و جز آن پیدا شود. خارش که در اثر کَهیر در بدن انسان پیدا شود.
-
تب زرد
لغتنامه دهخدا
تب زرد. [ ت َ ب ِ زَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نوعی بیماری توأم با تب که در معده و امعا تولید عفونت میکند و بر اثر گزیدگی یک نوع پشه در انسان حادث میشود وپوست بیمار را زرد کند. این بیماری را «ومیتو نگرو» یا «تیفوس آمریکا» هم مینامند. رجوع به تب شود.
-
ریش بلخی
لغتنامه دهخدا
ریش بلخی . [ ش ِ ب َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) قرحه که از بثره ها باشد که بهم پیوسته باشد و صدید از وی همی پالاید آن را ریش بلخی گویند و این ریش به رباط دهستان که نزدیک گرگان است بسیار تولد کند، آنجا آن را سناکر گویند و به بلخ و نواحی آن پشه گزیدگی گ...