کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پشه دار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
پشه غال
واژهنامه آزاد
درخت زیبایی از تیره نارون که به دلیل رایحۀ مطبوعش جاذب حشرات است.
-
پشه کوره
واژهنامه آزاد
پشه شبانه - پشه ای که شبها پیدا میشود
-
علی آباد پشه کان
لغتنامه دهخدا
علی آباد پشه کان . [ ع َ دِ پ َ ش َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان و بخش قیروکارزین شهرستان فیروزآباد واقع در 14 هزارگزی خاور قیر، خاور رودخانه ٔ قره آغاج ناحیه ایست جلگه و گرمسیر و مالاریائی ، و دارای 577 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ قره آغاج تأمین میش...
-
سوراخ تور پشه بند
دیکشنری فارسی به عربی
شبکة
-
پشه را نعل کردن
لهجه و گویش تهرانی
نهایت زرنگی
-
پشه لغت زدن
لهجه و گویش تهرانی
ناراحتی جزیی
-
پشه و عَنقا
فرهنگ گنجواژه
خیلی کوچک و خیلی بزرگ.
-
جستوجو در متن
-
سارخکدار
لغتنامه دهخدا
سارخکدار. [ رَ ] (اِ مرکب ) سارشکدار، نام درختی است که آن را آغال پشه ، و کژم ، پشه دار، و سده ، و لامشکر،و ناژبن ، و دردار، و پشه خانه ، و پشه غال ، و کنجک نیزخوانند، و بتازی شجرة البق نامند. (جهانگیری ) (شعوری ). درختی باشد که آن را پشه غال و پشه خ...
-
سارخک دار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹سارشکدار› (زیستشناسی) [قدیمی] sāraxkdār درخت پشهغال که پشه را به خود جلب میکند و در آن پشۀ بسیار وجود دارد؛ درخت پشه؛ درخت پشهدار؛ نارون.
-
لامشگر
لغتنامه دهخدا
لامشگر. [ م ِ گ َ ] (اِ) درخت پشه غال را گویند و به عربی شجرةالبق خوانند. (برهان ). سده . (جهانگیری ). درخت پشه دار که آن را آغال پشه نیز گویند. (آنندراج ). نام درختی که آن را کژم و پشه دار و سارشکدار و سده و آغال پشه نیز گویند. (جهانگیری ). سارخکدار...
-
speck
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پشه، ذره، نقطه، لکه یا خال میوه، لک، خال، لکه دار کردن
-
سارشکدار
لغتنامه دهخدا
سارشکدار. [ رَ ] (اِ مرکب ) سارخکدار. (جهانگیری ). درخت پشه غال . (برهان ). نام درختی است که ثمر آن پشه است و آن را آغال پشه ، و پشه دار، و لامشکر، و به عربی شجرةالبق گویند. (انجمن آرا) (آنندراج ) (جهانگیری ). آن را کژم پشه دار و سده و ناژین و دردار ...
-
غال
لغتنامه دهخدا
غال . (اِ) خانه . منزل . (فرهنگ فارسی معین ).- پشه ٔ غال ؛ پشه دار و جای پشه .- || نام درخت نارون است که آن را شجرة البق گویند و ترکیبی از همین ریشه است . رجوع به پشه غال شود.
-
ناژبن
لغتنامه دهخدا
ناژبن . [ ب ُ ] (اِ) لامشگر. پشه دار. (فرهنگ نظام ، از جهانگیری ). نارون . رجوع به نارون شود .
-
کنجک
لغتنامه دهخدا
کنجک . [ ک َ ج َ ] (اِ) نام درختی است که آن را پشه غال گویند. (برهان ).درخت پشه . (انجمن آرا) (آنندراج ). درخت پشه غال که از گونه های نارون است . (فرهنگ فارسی معین ). نام درختی است که آن را سارشک دار و درخت پشه نیز خوانند. (جهانگیری ). اسم فارسی شجرة...