کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پشم گوسفند پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
پشم سبز
دیکشنری فارسی به عربی
يشم
-
پشم کندن
دیکشنری فارسی به عربی
حبوب
-
نخ پشم
دیکشنری فارسی به عربی
صوف
-
پشم چینی
دیکشنری فارسی به عربی
دبوس
-
پشم ریشته
دیکشنری فارسی به عربی
قماش صوفي
-
پشم تابیده
دیکشنری فارسی به عربی
قماش صوفي
-
پشم اعلی
دیکشنری فارسی به عربی
قماش صوفي
-
دسته پشم
دیکشنری فارسی به عربی
قفل
-
پِشُم کِردن
لهجه و گویش بختیاری
pešom kerdan ورم کردن.
-
پَشم دانستن
لهجه و گویش تهرانی
بی اعتناء به چیزی بودن
-
پشم علی شاه
فرهنگ فارسی معین
( ~. عَ) (اِ.) (عا.) به درویشان و درویش نماهای بی اطلاع و بی قدر اطلاق می شود.
-
ریش و پشم
فرهنگ فارسی معین
(شُ پَ) (اِمر.) موی معمولاً بلند و انبوه سر و صورت .
-
پشم و پیل
لغتنامه دهخدا
پشم و پیل . [ پ َ م ُ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) پشم و جز آن .
-
پشم و پیله
لغتنامه دهخدا
پشم و پیله . [ پ َ م ُ ل َ / ل ِ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) پشم و مانند آن . پشم و جز آن . و این پیله با پیلوس لاطینیه از یک اصل است .
-
بر پشم زدن
لغتنامه دهخدا
بر پشم زدن . [ ب َ پ َ زَ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از حقیر و از پایه ٔ اعتبار ساقط داشتن و اینجا پشم بمعنی موی عانه است . (آنندراج ) : صوفی نیم کز سرکشی بر سر گذارم تاج رازور کمان وحدتم برپشم زد حلاج را.مخلص کاشی (آنندراج ).