کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پشمالو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پشمالو
معنی
( ~.) (ص .) دارای موهای زیاد در صورت و بدن .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
furry, hairy, hirsute, shaggy, woolly
-
جستوجوی دقیق
-
پشمالو
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص .) دارای موهای زیاد در صورت و بدن .
-
پشمالو
لغتنامه دهخدا
پشمالو. [ پ َ ] (ن مف مرکب ) صاحب پشم بسیار.
-
پشمالو
دیکشنری فارسی به عربی
مشعر
-
واژههای مشابه
-
پَشمالُو
لهجه و گویش بختیاری
pašmâlu پشمالو، مودار، پُرمو.
-
واژههای همآوا
-
پَشمالُو
لهجه و گویش بختیاری
pašmâlu پشمالو، مودار، پُرمو.
-
جستوجو در متن
-
pelew
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پشمالو
-
scaldic
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پشمالو
-
calycinal
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پشمالو
-
fecundator
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پشمالو
-
plexus lumbalis
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لومبلیس پشمالو
-
woolly daisy
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دیزی پشمالو
-
woolly thistle
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خیش پشمالو