کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پشت کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پشت کردن
مترادف و متضاد
اعراض، رویگردانی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
پشت کردن
واژگان مترادف و متضاد
اعراض، رویگردانی
-
پشت کردن
لغتنامه دهخدا
پشت کردن . [ پ ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ادبار (مقابل رو آوردن ، اقبال ). استدبار. روی برگردانیدن . روی تافتن . رو برتافتن . رو تابیدن . تَولی . || گریختن (از جنگ دشمن ). بهزیمت رفتن . فرار کردن . || تکیه کردن . اتکاء. اتکال . اعتماد:بدادار کن پشت و انده...
-
پشت کردن
لهجه و گویش تهرانی
برگشتن
-
واژههای مشابه
-
پُشْتَ
لهجه و گویش گنابادی
poshta در گویش گنابادی یعنی خاک هایی که روی هم انبار شده اند ، چیزهایی که روی هم انبار شده اند.
-
پُشت
لهجه و گویش گنابادی
posht در گویش گنابادی یعنی یار ، یاور ، پشتیبان ، عقب
-
پشت هم ،پشت سر هم
لهجه و گویش تهرانی
پیاپی
-
کبود پشت
لغتنامه دهخدا
کبود پشت . [ ک َ پ ُ ] (ص مرکب ) که پشت کبود دارد. || (اِ مرکب ) کنایه از آسمان است . (آنندراج ) (برهان ). آسمان . (مجموعه ٔ مترادفات ). و رجوع به کبود حصار و کبود تشت شود.
-
کمان پشت
لغتنامه دهخدا
کمان پشت .[ ک َ پ ُ ] (ص مرکب ) کوزپشت . (آنندراج ). آنکه پشت وی خمیده باشد. (ناظم الاطباء). گوژپشت . (فرهنگ فارسی معین ). آنکه پشت او چون کمان خمیده باشد : قسم به صیدفکن غم کش کمان پشتی که آه را ز دمش تیر بر نشان آمد. ظهوری (از آنندراج ).- گوژ کمان ...
-
گل پشت
لغتنامه دهخدا
گل پشت . [ گ ُ پ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پنجکرستاق بخش مرکزی شهرستان نوشهر واقع در 50000 گزی جنوب نوشهر هوای آن سرد و دارای 20 تن سکنه است . آب آن از چشمه و محصول آن غلات و ارزن است . شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایرا...
-
گل پشت
لغتنامه دهخدا
گل پشت . [ گ ُ پ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پیشین بخش راسک شهرستان ایرانشهر واقع در 10000گزی جنوب راسک ، کنار راه فرعی راسک به پیشین . هوای آن گرم و دارای 500 تن سکنه است . آب آن از رودخانه ومحصول آن غلات ، خرما و برنج است . شغل اهالی زراعت و راه آ...
-
گسسته پشت
لغتنامه دهخدا
گسسته پشت . [ گ ُ س َس ْ ت َ / ت ِ پ ُ ] (ص مرکب ) بی مدد. بی پشت و پناه : همی شدند به بیچارگی هزیمتیان گسسته پشت و گرفته گریغ را هنجار.عنصری .
-
کته پشت
لغتنامه دهخدا
کته پشت . [ ک َ ت َ پ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دشت سر به ناحیت آمل . (از سفرنامه ٔ مازندران رابینو ص 113 و ترجمه ٔ آن ص 152).
-
کوتاه پشت
لغتنامه دهخدا
کوتاه پشت . [ پ ُ ] (ص مرکب ) اسب یا چارپایی دیگر که پشت او کوتاه باشد : درازگردن و کوتاه پشت و گردسرین سیاه شاخ و سیه دیده و نکودیدار.فرخی .
-
گته پشت
لغتنامه دهخدا
گته پشت . [ گ َ ت ِ پ ُ ] (اِخ ) موضعی در رانوس رستاق از توابع کجور مازندران . (سفرنامه ٔ مازندران و استرآباد رابینو بخش انگلیسی ص 109).