کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پشتی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
کوله پشتی
فرهنگ فارسی معین
(لِ. پُ) (اِمر.) کیف یا کیسه ای که برای حمل بار بر پشت بندند.
-
شوره پشتی
لغتنامه دهخدا
شوره پشتی . [ رَ / رِ پ ُ ] (حامص مرکب ) شوخی و کج ادائی . (غیاث اللغات ) (آنندراج ).
-
باشی پشتی
لغتنامه دهخدا
باشی پشتی . [ پ ُ ] (اِ مرکب ) مِسنَدَه . (یادداشت مؤلف ). نُمَرقَه . (یادداشت مؤلف ).
-
پشتی کردن
لغتنامه دهخدا
پشتی کردن . [ پ ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پشتیبانی کردن . یاری کردن . مدد کردن . مظاهرت . حمایت . معاضدت . امداد : اگر پشتی کند گردون چه باید پشتی لشکرچه باید یاری مردم کرایاور بود دولت . قطران .دگر ره دایه گفت ای سرو سیمین نه فرزند من است آزاده رامین که...
-
چفته پشتی
لغتنامه دهخدا
چفته پشتی . [ چ َ ت َ / ت ِ پ ُ ](حامص مرکب ) کوژی . پشت خمی . قوز داشتن . خمیده پشت بودن . منحنی بودن پشت . و رجوع به چفته و چفته پشت شود.
-
پای پشتی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) pāypošti ۱. (ورزش) در کشتی، یکی از فنون کشتی.۲. پشت پا: ◻︎ گر دل نزدیش پایپشتی / پشتی کن خویش را بکشتی (نظامی۳: ۴۲۰).
-
پشتی گر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مجاز] poštigar ۱. یاریدهنده.۲. حمایتکننده؛ پشتیبان.
-
کوله پشتی
دیکشنری فارسی به عربی
حقيبة , علبة
-
پشتی کنندگان
دیکشنری فارسی به عربی
ظهر
-
پشتی کردن
دیکشنری فارسی به عربی
ظهر
-
توبره پشتی
لهجه و گویش تهرانی
کوله پشتی
-
نشتی پشتی
واژهنامه آزاد
نشتی پشتی:(Nashti Pashti)_ معنی = درب و داغون ، له و لورده
-
knapsack sprayer
محلولپاش پشتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] ماشینی مجهز به مخزن حاوی مایع که بر پشت کاروَر حمل میشود و از آن برای پاشیدن مایعات استفاده میکنند
-
اتاق پُشتى (م)
لهجه و گویش بختیاری
otâq pošti اتاق پشتى، پستو.
-
پُشتی،() کردن،()کسی درآمدن
لهجه و گویش تهرانی
حمایت