کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پشتیبانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پشتیبانی
/poštibāni/
معنی
۱.کمک؛ مدد.
۲. حمایت.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
تایید، تقویت، حفظ، حمایت، طرفداری، محافظت، مدافعه
فعل
بن گذشته: پشتیبانی کرد
بن حال: پشتیبانی کن
دیکشنری
backing, championship, countenance, furtherance, relief, support
-
جستوجوی دقیق
-
پشتیبانی
واژگان مترادف و متضاد
تایید، تقویت، حفظ، حمایت، طرفداری، محافظت، مدافعه
-
پشتیبانی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (حامص .) یاری ، حمایت .
-
پشتیبانی
لغتنامه دهخدا
پشتیبانی . [ پ ُ ] (حامص مرکب ) یاری . یارمندی . حمایت . مدد. مظاهرت . کمک .
-
پشتیبانی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [مجاز] poštibāni ۱.کمک؛ مدد.۲. حمایت.
-
واژههای مشابه
-
sponsorship
پشتیبانی 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] حمایت یک سازمان یا شخص از فعالیتی ورزشی یا هنری در قبال تبلیغ کالا یا خدمات خود
-
support 1
پشتیبانی 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] حمایت یک نیرو از نیرویی دیگر براساس خطمشی دریافتی
-
logistic support
پشتیبانی آمادی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] انتقال بیماران به بیمارستان و تهیۀ دارو و امکانات و ادوات درمانی و انجام مراقبتهای پزشکی
-
electronic support
پشتیبانی الکترونیکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات، مهندسی مخابرات] در اختیار گذاشتن خدمات پشتیبانی به مشتریان ازطریق اینترنت متـ . ای ـ پشتیبانی e-support
-
general support
پشتیبانی عمومی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] پشتیبانی از کلیت یک نیرو و نه بخشی از آن
-
mutual support
پشتیبانی متقابل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] پشتیبانی نیروها از یکدیگر در برابر دشمن
-
direct support
پشتیبانی مستقیم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] مأموریتی که در جریان آن یک نیرو میتواند مستقیماً به درخواست پشتیبانی نیروی دیگر پاسخ دهد
-
close support
پشتیبانی نزدیک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] پشتیبانی از نیروهای خودی علیه اهداف دشمنی که چنان در مجاورت نیروهای خودی قرار دارد که هرگونه اقدامی نیاز به دریافت اطلاعات دقیق و جزئی دارد
-
پشتیبانی کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اجتماع , اسناد , بطل , ثانية , دعامة , دعم , مساعدة
-
electronic support measures techniques
فنون پشتیبانی جنگ الکترونیکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] فنونی برای تجسس و ردگیری و تشخیص و تعیین فرستندههای الکترومغناطیسی دشمن با هدف شناسایی فوری تهدیدات آنها