کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پشتیبان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پشتیبان
/poštibān/
معنی
۱. پشتوپناه؛ حمایتکننده؛ حامی.
۲. یاریدهنده.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
پارتی، پشتیوان، حامی، ظهیر، عاصم، عضد، موید، مجیر، مجیر، محافظ، مدافع، مددکار، معاضد، نگهبان، یار، یاریگر، یاور ≠ مخالف
دیکشنری
ally, backup, backer, behind, patron, shield, support, supporter, supportive, backing
-
جستوجوی دقیق
-
پشتیبان
واژگان مترادف و متضاد
پارتی، پشتیوان، حامی، ظهیر، عاصم، عضد، موید، مجیر، مجیر، محافظ، مدافع، مددکار، معاضد، نگهبان، یار، یاریگر، یاور ≠ مخالف
-
trailer1
پشتیبان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] در بسـکتبـال، بـازیکن مهاجمی که اولین موج بازیکنان همتیمی خود را در ضدحمله دنبال میکند
-
پشتیبان
فرهنگ فارسی معین
(پُ) [ په . ] (ص مر.) پشت و پناه .
-
پشتیبان
لغتنامه دهخدا
پشتیبان . [ پ ُ ] (اِ مرکب ) چوبی که بجهت استحکام بر دیوار نصب کنند. (برهان قاطع). بنائی که برای حفظ بنائی دیگر سازند : چه غم دیوار امت را که باشد چون تو پشتیبان چه باک از موج بحر آنرا که باشد نوح کشتیبان . (گلستان ).هرچه از دلها کنی تعمیر پشتیبان تس...
-
پشتیبان
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [پهلوی: poštīk-pān] ‹پشتیوان، پشتبان، پشتوان› [مجاز] poštibān ۱. پشتوپناه؛ حمایتکننده؛ حامی.۲. یاریدهنده.
-
پشتیبان
دیکشنری فارسی به عربی
اسناد , ثانية , راعي , مساند , مويد , وراء
-
واژههای مشابه
-
کابل پشتیبان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] ← بافۀ پشتیبان
-
back up 1
پشتیبان 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات، مهندسی مخابرات] نسخهای از دادهها برای استفاده در مواردی که نسخۀ اصلی آسیب دیده باشد
-
sponsor
پشتیبان 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] سازمان یا شخصی که در قبال تبلیغ کالا یا خدمات خود از فعالیتهایی چون فعالیتهای ورزشی یا هنری حمایت میکند
-
back up 2
پشتیبان گرفتن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات، مهندسی مخابرات] تهیۀ نسخهای از دادهها برای استفاده در مواردی که نسخۀ اصلی آسیب دیده باشد
-
back guy
بافۀ پشتیبان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] یکی از چند بافۀ پشت دکل، واقع در مقابل بافۀ اصلی یا سیمنقاله، که در مقابل تنشهای وارده مقاومت میکند متـ . کابل پشتیبان
-
پشتیبانگیری آینهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] ← دادهبانی پیوسته
-
cloud backup
پشتیبانگیری اَبری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] پشتیبانگیری از دادهها در افزارۀ ذخیرۀ شبکهای واقع در اَبر
-
open-file backup
پشتیبانگیری پروندهباز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] پشتیبانگیریای که تراکنشهای درحال پیشرفت را تحلیل میکند و با مقایسۀ پروندههای آغاز و پایان پشتیبانگیری یک پروندۀ پشتیبانی پدید میآورد که نمایندۀ پروندۀ کامل پس از پردازش تمام تراکنشها است