کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پشتوانه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پشتوانه
/poštvāne/
معنی
۱. [مجاز] پشتیبان.
۲. (اسم) (بانکداری) سپردهای که کسی برای اعتبار خود در بانک معین کند؛ کوورتور.
۳. (اسم) (بانکداری) طلا، نقره، جواهر، و سایر اشیای گرانبها که از طرف دولت یا بانک ناشر اسکناس برای اعتبار نشر اسکناس تعیین و نگهداری میشود.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. اعتبار، تضمین
۲. پشتیبان، پشتوان، پشتیوان، تکیهگاه، ظهیر
۳. حامی، مددکار، معین، یار، یاور
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
پشتوانه
واژگان مترادف و متضاد
۱. اعتبار، تضمین ۲. پشتیبان، پشتوان، پشتیوان، تکیهگاه، ظهیر ۳. حامی، مددکار، معین، یار، یاور
-
پشتوانه
فرهنگ فارسی معین
(پُ نِ) (اِمر.) 1 - سپردة بانکی . 2 - مقدار طلا و نقره و جواهر و مانند آن که از طرف دولت یا بانک ناشر اسکناس برای اعتبار چاپ اسکناس تعیین و نگه داری می شود.
-
پشتوانه
لغتنامه دهخدا
پشتوانه . [ پ ُ ن َ /ن ِ ] (اِ مرکب ) پشتیوان . پشتیبان . || سپرده ای است که کسی برای اعتبار خود در بانک معین میکند . (از لغات فرهنگستان ).
-
پشتوانه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹پشتوان› poštvāne ۱. [مجاز] پشتیبان.۲. (اسم) (بانکداری) سپردهای که کسی برای اعتبار خود در بانک معین کند؛ کوورتور.۳. (اسم) (بانکداری) طلا، نقره، جواهر، و سایر اشیای گرانبها که از طرف دولت یا بانک ناشر اسکناس برای اعتبار نشر اسکناس تعیین و نگ...
-
پشتوانه
دیکشنری فارسی به عربی
صندوق
-
واژههای مشابه
-
پشتوانه مردمى
دیکشنری فارسی به عربی
الرصيد الشعبي
-
جستوجو در متن
-
وثیقه
فرهنگ واژههای سره
پشتوانه
-
overservility
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پشتوانه
-
remanence
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پشتوانه
-
fiat money
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پول بدون پشتوانه
-
الرصيد الشعبي
دیکشنری عربی به فارسی
پشتوانه مردمى
-
دلگرمی
واژگان مترادف و متضاد
اعتماد، امیدواری، پشتوانه، دلداری
-
bankrolls
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بانک ها، سرمایه بانک، پشتوانه