کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پس وپیش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
cataphora, forward reference
پسمرجعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] رابطۀ میان مرجعدار و مرجع که در آن مرجعدار پیش از مرجع قرار میگیرد
-
rhombencephalon, hindbrain, hindbrain vesicle
پسمغز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] بخشی از مغز که از بخش پسین سه حفرۀ اولیۀ لوله عصبی رویانی تکوین یافته است
-
backcasting
پسنگری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آیندهپژوهی و آیندهنگری] حرکت روبهعقب از آیندهای ممکن برای پی بردن به علل وقوع یا نحوۀ دست یافتن به آن
-
afterpiece
پسنمایش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای نمایشی] نمایشی کوتاه و اغلب کمدی که پس از نمایش اصلی اجرا میشود
-
aftertouch
پسنواخت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] تغییراتی که، پس از نواختن نُتها، در فشارِ وارد بر شستیهای فرمانساز میدی (MIDI controller) ایجاد میکنن متـ . پسنواخت میدی MIDI aftertouch
-
postnova
پسنواختر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] نواختری که به روشنایی پیش از انفجار خود بازگشته است
-
afterplay
پسنوازش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] رفتارهای صمیمانهای که بعد از نزدیکی جنسی بروز پیدا میکند
-
back light, separation light
پسنور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] نوری که از پشت و بالا، در جهت مخالف دوربین، بر موضوع میتابد و با جدا کردن آن از زمینه، به تصویر عمق میدهد و سهبعدی بودن آن را به بیننده القا میکند
-
back lighting
پسنورپردازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] تاباندن نور بر موضوع از پشت و در جهت مخالف دوربین
-
abaft the beam, before the beam
پسورگه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] سمت یا جهتی بین ورگه و پاشنۀ کشتی
-
zoom out, zoom back
زومپس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] دورنمایی موضوع با تغییر فاصلۀ کانونی عدسی زوم
-
postconception
پسآبستنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] مربوط به بعد از آبستنی
-
back mixing
پساختلاط
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی شیمی] اختلاط بخشی از مواد درحالحرکت در داخل دستگاهی مانند واکنشگاه، با مواد ورودی پشتسرخود
-
بای پس
فرهنگ فارسی معین
(پَ) [ انگ . ] (اِ.) نوعی عمل جراحی که در آن برای تغییر مسیر یکی از جریان های طبیعی بدن مجرایی فرعی را در محل پیوند می زنند.
-
پس آوردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. وَ دَ) (مص م .) مراجعت دادن ، برگرداندن چیزی .