کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پسین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
spina bifida posterior
مهرهشکاف پسین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] مهرهشکافی که در آن بیرونزدگی به سمت پسین ستون مهرهها رخ دهد
-
posterior surface of arm, facies brachialis posterior
سطح پسین بازو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم تشریحی] ← ناحیۀ پسین بازو
-
posterior surface of forearm, facies antebrachialis posterior
سطح پسین ساعد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم تشریحی] ← ناحیۀ پسین ساعد
-
secondary xylem
بافت چوبی پسین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] بافت چوبی که از بُنلاد آوندی پدید میآید متـ . چوب پسین
-
posterior axillary line, linea axillaris posterior, linea postaxillaris, postaxillary line
خط زیربغلی پسین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم تشریحی] خطی عمودی که از چین پسین زیربغل میگذرد
-
posterior median line, posterior midline
خط میانی پسین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم تشریحی] خطی فرضی حاصل از تلاقی صفحۀ میانی با سطح پسین بدن
-
واژههای همآوا
-
پَسین
لهجه و گویش بختیاری
pasin عصر، نزدیک غروب.
-
پَسین
لهجه و گویش تهرانی
زیره،آستری
-
جستوجو در متن
-
آخری
فرهنگ واژههای سره
پسین، دیگر
-
پس ران
لغتنامه دهخدا
پس ران . [ پ َ ] (اِ مرکب ) جانب پسین ران . گوشت پسین ران .
-
پیسین
واژهنامه آزاد
پِسین همان پسین است به لهجه محلی به معنی زمان بین عصر و شامگاه
-
compound disposal
واسپارش چندمرحلهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] ← تدفین پسین
-
آخرالدواء
فرهنگ واژههای سره
پسین دارو
-
آخرالزمان
فرهنگ واژههای سره
پسین زمان