کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پسک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پسک
لغتنامه دهخدا
پسک . [ پ َ ] (اِخ ) موضعی نزدیک ماکوی آذربایجان .
-
واژههای مشابه
-
داش پسک
لغتنامه دهخدا
داش پسک . [ پ َ س َ] (اِخ ) دهی است از دهستان فرورق بخش حومه ٔ شهرستان خوی . واقع در 21هزارگزی شمال باختری خوی و 7هزارگزی جنوب باختری شوسه ٔ خوی به سیه چشمه . معتدل و مالاریایی و دارای 52 تن سکنه است . آب آنجا از رود دالند و چشمه ، محصول آن غلات و کر...
-
پَستک، پسک
لهجه و گویش تهرانی
جلیقه ،جلیقه نمدی
-
پَسَک، پَستَک
لهجه و گویش تهرانی
جلیقه بی آستین نمدی
-
جستوجو در متن
-
جغد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹چغد› (زیستشناسی) joqd پرندهای وحشی و حرامگوشت با چهرۀ پهن، چشمهای درشت، پاهای بزرگ، و منقار خمیده که در برخی از انواع آن، در دو طرف سرش دو دسته پَر شبیه شاخ قرار دارد. بیشتر در ویرانهها و غارها بهسر میبرد و شبها از لانۀ خود خارج میشود...
-
فرورق
لغتنامه دهخدا
فرورق . [ ف َ رو رَ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای هفتگانه ٔ بخش حومه ٔ شهرستان خوی . این دهستان در قسمت باختری بخش واقع و از شمال به دهستان سُکمن آباد، از جنوب به رهال ، از خاور به ولدیان و اواوغلی و از باختر به الند محدود است . موقعیت آن : در قسمت خ...
-
جغد
لغتنامه دهخدا
جغد. [ ج ُ ] (اِ) پرنده ای است از تیره ٔ «بوبنیده » که در پرهای دور چشمش دوائر نامنظمی است و همان پرها شاخکهای گوش او را تشکیل میدهد. دردنیا سی نوع از این پرنده هست که یک نوع معروف آن «براشیوت » در همه جا یافت میشود. جغد جنگلی نوعی از این پرنده است و...