کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پسندیده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پسندیده
/pasandide/
معنی
۱. خوب و مرغوب.
۲. برگزیده.
۳. پسندکردهشده.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
برگزیده، حسنه، خوب، خوشایند، دلپذیر، ستوده، شایسته، مرضی، مرغوب، مستحسن، مطبوع، مطلوب، معقول، مقبول، منتخب، نیک، نیکو، هژیر ≠ بد، نامرغوب
دیکشنری
acceptable, appropriate, desirable, good
-
جستوجوی دقیق
-
پسندیده
واژگان مترادف و متضاد
برگزیده، حسنه، خوب، خوشایند، دلپذیر، ستوده، شایسته، مرضی، مرغوب، مستحسن، مطبوع، مطلوب، معقول، مقبول، منتخب، نیک، نیکو، هژیر ≠ بد، نامرغوب
-
پسندیده
فرهنگ فارسی معین
(پَ سَ دِ) (ص مف .) 1 - پذیرفته . 2 - خوش آمده . 3 - برگزیده .
-
پسندیده
لغتنامه دهخدا
پسندیده . [ پ َ س َ دَ / دِ ] (ن مف ) پسند. پسنده . مقبول . پذیرفته . خوش آمد. خوش آیند. قبول کرده . (برهان قاطع). مطبوع . مرضی . مرضیه . مرتضی . (مهذب الاسماء).رضی ّ. رضیه . راضیه : میان پیغمبر صلی اﷲ علیه و سلم و ابوبکر دوستی بود و ابوبکر اندر میان...
-
پسندیده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت مفعولی) ‹پسنده› pasandide ۱. خوب و مرغوب.۲. برگزیده.۳. پسندکردهشده.
-
پسندیده
دیکشنری فارسی به عربی
جدير بالاعجاب , جيد , شريف , لطيف , مرغوب , مقبول
-
واژههای مشابه
-
پسندیده بودن
لغتنامه دهخدا
پسندیده بودن . [ پ َ س َ دی دَ / دِ دَ ] (مص مرکب ) پسند بودن . مطبوع بودن . مقبول بودن : سخن گرچه دارد ز اختر فروغ پسندیده باشد چو نبود دروغ . فردوسی .و نیزرجوع به پسند بودن شود.
-
پسندیده داشتن
لغتنامه دهخدا
پسندیده داشتن . [ پ َ س َ دی دَ ت َ ] (مص مرکب ) پسند داشتن . پسندیدن . قبول کردن .مصاب شمردن رای او. تصدیق کردن . مقبول شمردن : آن استاد که این عمارت همی کرد چون دیوارها تمام برآورد و بجای خم رسانید اندازه ٔ ارتفاع آن با ابریشمی بگرفت و در حقه ای نه...
-
پسندیده دانست
دیکشنری فارسی به عربی
استصوب
-
جستوجو در متن
-
مرتضی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] mortazā پسندیده.
-
مشتب
واژهنامه آزاد
پسندیده
-
خداپسندانه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) xodāpasandāne ۱. پسندیدۀ خداوند.۲. (قید) بهطوریکه پسندیدۀ خداوند باشد.
-
نایریکا
فرهنگ نامها
برگزیده،پسندیده
-
مجاز
فرهنگ واژههای سره
روا، پسندیده