کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پسرخالو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پسرخالو
لغتنامه دهخدا
پسرخالو. [ پ ِ س َ ] (اِ مرکب ) پسر برادر مادر. پسردائی . پسرخال . دائی زاده .
-
جستوجو در متن
-
خالوزاده
لغتنامه دهخدا
خالوزاده . [ دَ / دِ ](اِ مرکب ، ن مف مرکب ) پسرخالو. دائی زاده . پسردایی .
-
ابن خال
لغتنامه دهخدا
ابن خال . [ اِ ن ُ ] (ع اِ مرکب ) پسردائی . خالوزاده . پسرخالو. دائی زاده . پسر نیای مادری . (مهذب الاسماء).
-
پسردائی
لغتنامه دهخدا
پسردائی . [ پ ِ س َ ] (اِ مرکب ) پسربرادر مادر. پسر نیا. (نیا بمعنی خالوست . برهان قاطع). پسرخال . پسرخالو. || پسر نیای پدری .