کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پست کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
پست فطرت
فرهنگ فارسی معین
(پَ. فِ رَ) [ فا - ع . ] (ص مر.) ناکس ، دون ، فرومایه ، سفله .
-
پست گردیدن
فرهنگ فارسی معین
( ~. گَ دَ) (مص ل .) 1 - پایین آمدن . 2 - فرومایه شدن .
-
پست مدرن
فرهنگ فارسی معین
(پُ. مُ دِ رْ) [ انگ . ] (ص .)= پسامدرن : مربوط یا متعلق به پست مدرنیست .
-
پست مدرنیسم
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ انگ . ] (اِ.) = پسامدرنیسم : گرایشی در ادبیات و هنر و معماری و تفکر اواخر سدة بیستم در مخالفت با مدرنیسم .
-
پست خانه
فرهنگ فارسی معین
( ~. نِ) [ فر - فا. ] (اِمر.) اداره ای که به دریافت و ارسال نامه ها و بسته ها و امانات پستی مردم اشتغال دارد.
-
پست دادن
لغتنامه دهخدا
پست دادن . [ پ ُ دَ ] (مص مرکب ) کشیک دادن بنوبت .
-
پست شدن
لغتنامه دهخدا
پست شدن . [ پ َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) فرود شدن . سَفال . سُفول . هُفات . انهفات . (منتهی الارب ). || ویران شدن . منهدم گشتن . فرود آمدن . خراب شدن : دیوار کهن گشته نه بردارد پادیر یک روز همه پست شود رنجش بگذار. رودکی .شدی باره ٔ دژ هم آنگاه پست نماندی ...
-
پست شمردن
لغتنامه دهخدا
پست شمردن . [ پ َ ش ِ م ُ دَ ] (مص مرکب ) تحقیر. ترذیل .
-
پست گردیدن
لغتنامه دهخدا
پست گردیدن . [ پ َ گ َ دی دَ ] (مص مرکب ) پائین آمدن . تنزل یافتن : هستم من آن بلند که گشتم ز چرخ پست هستم من آن عزیز که ماندم ز دهر خوار. سنائی . || خراب شدن : که گفتی جهان سر بسر گشت پست پس آنگه یکی گفت کایوان شکست . فردوسی .|| با زمین هموار شدن . ...
-
پست نشستن
لغتنامه دهخدا
پست نشستن . [ پ َ ن ِ ش َ ت َ] (مص مرکب ) آسوده نشستن . راحت بودن . آرام داشتن . فارغ بال بودن . مستریح بودن . و نیز رجوع به پست شود.
-
پست بالا
لغتنامه دهخدا
پست بالا. [ پ َ ] (ص مرکب ) رجوع به پست شود.
-
پست شور
لغتنامه دهخدا
پست شور. [ پ َ ] (نف مرکب ) کبچه ای که بدان پست آشورند: مِجدَح ؛ کبچه ٔ پست شور. مخوض ؛ کبچه یا چیزی که بدان شراب زنند تا آمیزد و مِجدَح پست شور باشد. نبّاج ؛ کبچه ٔ پست شور. مِزهَف ؛ کبچه ٔ پست شور. (منتهی الارب ).
-
پست فطرت
لغتنامه دهخدا
پست فطرت . [ پ َ ف ِ رَ ] (ص مرکب ) ناکس . دون . دنی . سفله . فرومایه . رذل .
-
پست فطرتی
لغتنامه دهخدا
پست فطرتی . [ پ َ ف ِ رَ ] (حامص مرکب ) پستی . فرومایگی . ناکسی . دنائت .
-
پست قامت
لغتنامه دهخدا
پست قامت . [ پ َ م َ ] (ص مرکب ) رجوع به پست شود.