کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پستهاى كلیدى در دولت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پستهاى كلیدى در دولت
دیکشنری فارسی به عربی
السمات الرئيسية في الحكومة
-
جستوجو در متن
-
السمات الرئيسية في الحكومة
دیکشنری عربی به فارسی
پستهاى كليدى در دولت
-
دولت منزل
لغتنامه دهخدا
دولت منزل . [ دَ / دُو ل َ م َ زِ ] (اِ مرکب ) دولت سرا. دولت خانه . خانه ٔ دولت و سعادت و نعمت . || در زبان محاوره تعبیری به ادب از خانه ٔ کسی . دولت سرا. دولتخانه : دولت منزل کجاست ؟. (یادداشت مؤلف ). و رجوع به دولت سرا و دولت خانه شود.
-
recognition of state
شناسایی دولت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] اقدامی اختیاری که ازطریق آن یک یا چند دولت موجودیت یک دولت را بهعنوان کنشگر در صحنۀ بینالمللی میپذیرند متـ . به رسمیت شناختن دولت
-
وزیرمختار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [منسوخ] vazirmoxtār نمایندۀ یک دولت در پایتخت دولت دیگر؛ سفیر رتبۀ دوم.
-
دولت سرا
لغتنامه دهخدا
دولت سرا. [ دَ / دُو ل َ س َ ] (اِ مرکب ) دولت سرای . خانه ٔ سعادت و دولت . سرای دولت . تعبیری ادب و احترام آمیز از کاخ شاهان . کوشک و بارگاه . (ناظم الاطباء). کاخ . قصر : خاصه در دولت سرایی کاندر او مدحت سراتنگ سیم آید و زو بیرون شود با تنگ سیم . سو...
-
حکومة الظل
دیکشنری عربی به فارسی
دولت در تبعيد
-
government-in-exile
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دولت در تبعید
-
دولت در تبعید
دیکشنری فارسی به عربی
حکومة الظل
-
دولت خان
لغتنامه دهخدا
دولت خان . [ دَ ل َ ] (اِخ ) دولت خان لودی . یازدهمین و آخرین از سلاطین تغلقیه هند (در سال 815 هَ .ق ). (یادداشت مؤلف ).
-
counterbalancing, counterbalance
موازنهجویی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] یارگیری یک دولت برای ایجاد موازنۀ قدرت در برابر یک دولت قویتر
-
voucher, bon (fr.)
بهابرگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] کمک غیرنقدی برای دریافت کالا که دولت آن را بهصورت برگههای چاپی در اختیار کارکنان دولت قرار میدهد
-
protected state2
دولت منافعسپار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] دولتی که دولت دیگری منافعش را در کشور سوم حفظ میکند
-
dependent state
دولت وابسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] دولتی که در موارد مهم سیاستگذاری مطیع دولت دیگری است