کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پسا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
بستکان
لغتنامه دهخدا
بستکان . [ ] (اِخ ) شهرکیست آبادان بناحیت پارس از میان پسا و داراگرد. (حدود العالم ). و در آنندراج و فرهنگ نظام بستک ، آمده است . رجوع به بستک شود.
-
پسامتیک دوم
لغتنامه دهخدا
پسامتیک دوم . [ پْسا / پ ِ م ِ ک ِ دُوْ وُ ] (اِخ ) پادشاهی از بیست و ششمین سلسله ٔ فراعنه ٔ مصر. وی از سال 594 تا 589 ق .م . از میلاد فرمانروائی مصر داشته است .
-
شق رودبال
لغتنامه دهخدا
شق رودبال . [ ش َق ْ ق ِ ] (اِخ ) شق رودبال و شق میشانان از اعمال پسا است و گرمسیراست و غله بوم است و آب کاریز باشد و همه دیرها و ضیاع است هیچ شهر نیست . (فارسنامه ابن البلخی ص 130).
-
شق میشانان
لغتنامه دهخدا
شق میشانان . [ ش َق ْ ق ِ ] (اِخ ) به نوشته ٔ ابن بلخی ، نام ناحیه ای بوده در پسا [ فسا ] . رجوع به شق رودبال و فارسنامه ٔ ابن بلخی چ اروپا ص 130 شود.
-
مزیرگان
لغتنامه دهخدا
مزیرگان . [ م ُ ] (اِخ ) شهرکی است آبادان به ناحیت پارس میان پسا و داراگرد. (حدود العالم ص 134). شهرکی است به ناحیت پارس اندر میان کوه ، سردسیر،با هوای درست و نعمت بسیار. (حدود العالم ص 135).
-
پسامتیک اول
لغتنامه دهخدا
پسامتیک اول . [ پْسا / پ ِ م ِ ک ِ اَوْ وَ ] (اِخ ) فرعون سائیس و منفیس . وی بیست و ششمین سلسله ٔ فراعنه ٔ مصر را بسال 666 ق .م . تأسیس کرد و در 611 ق . م . درگذشت . کار عمده ٔ او احیاء قدرت نظامی مصر است .
-
پسار
واژهنامه آزاد
[پَ] 1- پس آورنده . صفت فاعلی از پس زدن:پس + آر ، مدافع . 2- در مکانیک سیالات و آیرودینامیک نیروی بازدارنده را گویندکه در برخی از کتب به پسا تخفیف یافته . معادل drag
-
بسا
لغتنامه دهخدا
بسا. [ ب َ ] (اِخ ) پسا. فسا. نام شهری است در فارس که آن را فسا میگویند. (برهان ) (فرهنگ سروری ) (ناظم الاطباء) (دِمزن ). نام شهری است در فارس که آن را معرب کرده فسا خوانند و منسوب بدانجا را فسایی وفسوی گویند چنانکه هراتی و هروی . (انجمن آرا)(ابن بطو...
-
کرم
لغتنامه دهخدا
کرم . [ ] (اِخ ) کرم و رونیز دو شهرک است در راه پسا. هوای آن معتدل است و [ دارای ] آب روان و جامع و منبر باشد و غله و میوه ، و بعهد اتابکی چون حادثه ٔ پرگ افتاد مگرایشان بی ادبی کردند، پس به غارت داد و خراب شد. (فارسنامه ٔ ابن البلخی چ اروپا ص 130). ...
-
کوبنجان
لغتنامه دهخدا
کوبنجان . [ ب َ ] (اِخ ) از دیه های شیراز است در سرزمین فارس و عثمان بن احمد بن داودیه ابوعمر الصوفی الکوبنجانی بدانجا منسوب است . (از معجم البلدان ). سروستان و کوبنجان دو شهرک است میان شیراز و پسا... و نخجیرگاهی است خصوصاً کوبنجان ... و در هردو جای ...
-
مژدک
لغتنامه دهخدا
مژدک . [ م َ دَ ] (اِخ ) همان مزدک است و به زای فارسی اصح است . (آنندراج ) (انجمن آرای ناصری ) (از برهان ). دو قرن پیش از وی مردی به نام «زردشت بودند و (بوندس )» پسر خرکان از مردم پسا(فسا) که مانوی بود آئینی به نام «دریست دین » Dristden پی افکند و مز...
-
خاصبک
لغتنامه دهخدا
خاصبک . [ ب َ ] (اِخ ) نام شخصی بوده که با ملک و اتابک محمد پیوست و مردی مکار بود: چون ملک و اتابک محمد دو سه ماه در ضیافت خانه ٔ امراء ایگ بودند. پس بر عزم استعداد روی بفارس نهادند و در پسا خاصبک با ملک و اتابک محمد پیوست و فوجی از سوار و پیاده داشت...
-
خیر
لغتنامه دهخدا
خیر. [ ] (اِخ ) شهرکی است به ناحیت پارس آبادان و با کشت وبرز بسیار از پسا. (حدود العالم ). نام ناحیه ٔ شمالی اصطهبانات است که میانه شمال و مغرب اصطهبانات در او افتاده است . (از فارسنامه ٔ ناصری ). نام یکی از دهستانهای بخش اصطهبانات شهرستان فساست . بح...
-
فسا
لغتنامه دهخدا
فسا. [ ف َ ] (اِخ ) شهری است که مرکز شهرستان فسا و از قدیمترین شهرهای ایران است . بنای آن در زمان ساسانیان نهاده شده و اکنون تمام شهرستان دارای 170هزار تن سکنه است . از خرابه های شهر قدیمی فسا تپه ای به نام تل ضحاک در دوهزارگزی شهر کنونی باقی است که ...
-
جهرم
لغتنامه دهخدا
جهرم . [ ج َ رُ ] (اِخ ) شهر جهرم مرکز شهرستان جهرم و بخش کوهک ، نام قدیمی آن گهرم (زمین گرم ) و جهرم معرب آنست . این شهر از شهرهای بسیار قدیم ایران بوده ، فردوسی در شاهنامه از آن در عصر ساسانیان نام برده و مستوفی در نزهةالقلوب بانی آنرا بهمن بن اسفن...