کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پساپیش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پساپیش
/pasāpiš/
معنی
پسوپیش؛ عقبوجلو.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
پساپیش
لغتنامه دهخدا
پساپیش . [ پ َ ] (اِ مرکب ) پس و پیش . قبل و بعد. اطراف . جوانب : چگونه است که کار خود را جد دانی و پساپیش کارهای خود را نگاه میداری . (کتاب المعارف ).
-
پساپیش
فرهنگ فارسی عمید
(قید،اسم) pasāpiš پسوپیش؛ عقبوجلو.
-
واژههای مشابه
-
پساپیش شدن
لغتنامه دهخدا
پساپیش شدن . [ پ َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) تغییر محل دادن .
-
جستوجو در متن
-
نامرتب
فرهنگ واژههای سره
پساپیش، نا به سامان
-
مشاخسة
لغتنامه دهخدا
مشاخسة. [ م ُ خ َ س َ ] (ع مص ) پساپیش شدن و کج گردیدن شاخص . شاخس الشعاب الصدع ؛ کج کرد کاسه دوز شکاف را پس التیام نپذیرفت . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). شاخس الدهر فاه ؛ پساپیش شدند دندانهای او از پیری بعضی بلند و برخی معوج و بعض دیگر متکسر. (...
-
تشاخس
لغتنامه دهخدا
تشاخس . [ ت َ خ ُ ] (ع مص ) پساپیش شدن دندانها. (زوزنی ). پساپیش شدن دندانها و ریخته شدن بعض آن از پیری . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از المنجد). || اختلاف و خصومت افتادن میان قوم . (منتهی الارب ) (آنندر...